Tuesday, July 7, 2009

در راستای شعبده بازی و تقلب در انتخابات

سرکوب شدید امنیتی، دستگیری های کور وگسترده، ضرب و شتم و کشته و زخمی شدن شمار زیادی از هم وطنان شجاع و آزاده و خلاصه کودتای مخملی علیه مردم، جای هیچ گونه شبهه ای در باب اثبات تقلب گسترده در آرای انتخابات ریاست جمهوری باقی نمی گذارد

وزارت کشور و شورای نگهبان تقریبآ به هیچ کدام از اعتراضات کسانی را که دغدغه انتخابات سالم را داشتند، پاسخ ندادند و رفتار یک سویه صدا و سیما و برخوردهای غیر انسانی نهادهای امنیتی به اعتماد مردم آسیب جدی وارد کرد

تنوع و تعداد شکایت ها و استدلال های دال بر تقلب در چارچوب یک یا دو مقاله نمی گنجد. دوستان زیادی به برخی از آن ها اشاره کرده اند و خلاصه ای از استدلال ها در اینجا لیست شده است. در پست های قبلی هم اشاراتی داشته ام. مشخصآ چند سوال ساده و مشخص ذهن من را همواره مشغول کرده و کنجکاوی خاصی برای یافتن پاسخ هایشان دارم. این سوالات را به ترتیب از وزارت کشور، شورای نگهبان، آقای رضایی و آقای موسوی دارم که در زیر می بینید

- آرایی که در شب انتخابات به سرعت و به طور میلیونی مرحله به مرحله اعلام شد دقیقآ از کجا آورده شده بود؟ در هر مرحله چه حوزه و صندوق هایی؟ طبیعی است که پاسخ به این سوال در صورتی که چیزی غیر از شعبده بازی رخ داده باشد بسیار ساده است

- بارها و با قاطعیت اعلام شد در هیچ حوزه رای گیری تعرفه تمام نشده است. با این حال جمع کل آرا در تعداد بسیار زیادی از صندوق ها مضربی از صد هستند. این نمودار فرکانس آرای صندوق هاست که به مانند معجزه ای می ماند. چگونه توجیه می کنید؟ بدیهی است توضیح های مسخره ای چون مسافرت مردم به نقاط خوش آب و هوا باطل است

- آقای رضایی شما اعلام کردید که اطلاعات مربوط به نهصد هزار رای شمرده شده خود که بسیار بیشتر از آرای اعلام شده شماست را در اختیار دارید، چرا ریز عددها را اعلام نمی کنید؟

- آقای موسوی اعلام کردید که اطلاعات شما از ناظرهایتان نشان می دهد که برنده قطعی انتخابات هستید. چرا تناقضات با آمار اعلام شده را اعلام نمی کنید؟ چه تعداد از ناظرها دقیقآ اخراج شده اند؟

نتیجه گیری شخصی من

با توجه به انبوه مطالب و استدلال هایی که تا کنون دیده ام و همین طور تحلیل های آماری و علمی گوناگون موجود تقلب گسترده و مهندسی آرا به وضوح دیده می شود. رفتار شنیع امنیتی و سانسور شدید خبری، مشی یک طرفه شورای نگهبان و صدا و سیما هم این نتیجه گیری را تایید می کند. به نظر من اگر آرای باطله به درستی اعلام می شد، خالی بودن صندوق ها قبل از انتخابات و پلمپ آن ها بعد از انتخابات به دقت بررسی می شد، این همه صندوق با آرای مضرب صد وجود نداشت، 170 حوزه با درصد شرکت کننده بین 95 تا 140 درصد نبود، آرای آقایان رضایی و کروبی تا این حد پایین نبود، در برخی از حوزه ها به نقل از آقای رضایی 70 درصد آرا با دستخط یکسان نبود و موارد بسیاری از این دست، انتخابات حداقل به دور دوم کشیده می شد. مدرکش هم در وزارت کشور موجود است

منتظر نظرهای دوستان هستم


تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران ۸۸


احتمال تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران ۱۳۸۸

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد



این مقاله به استدلال‌های مختلف ارائه شده پیرامون احتمال تقلب در دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران می‌پردازد. به نظر تا حدی ناقصه ولی موارد خوبی را پوشش داده است

Monday, July 6, 2009

باید به خانه ام ایران بازگردم - مقاله مرجان ساتراپی در نیویورک تایمز

مقاله مرجان ساتراپی در نیویورک تایمز

باید به خانه ام ایران بازگردم

مرجان ساتراپی

پاریس- شش سال پیش در یکی از کافه های پاریس پای صحبت مردی نشستم که از او نام نمی برم. او گفت که بیست و چهار سال است که به ایران نرفته و ایران را درست بعد از انقلاب سال 1979، ترک کرده است.

او در باره خیلی چیزها صحبت کرد و صحبت هایش را چنین خاتمه داد:« وقتی کشورت را ترک کردی دیگر فرقی نمی کند کجا زندگی کنی، اما من نمی خواهم در جایی بجز ایران بمیرم وگرنه زندگی ام معنایی نداشته است».

صحبت های او اثر عمیقی روی من گذاشت. درباره حرف هایش فکر کردم نه به این دلیل که مفهوم روشنفکرانه آن را در بیابم اما دلم می خواست معنای حرفش را با همه قلبم احساس کنم. من هم به این نتیجه رسیده ام که فقط باید در کشور خودم، ایران، بمیرم وگرنه زندگی ام بیهوده بوده است».

زمانی که پای سخنان آن مرد نشستم، چهار سال بود که به خانه ام بیرون آمده بودم.

بله، من ایران را خانه می نامم چون بدون توجه به اینکه من چند سال در فرانسه زندگی کرده ام، و برخلاف این نکته که بعد از این همه سال خودم را فرانسوی هم می دانم،اما لفظ "خانه" فقط یک معنا دارد: ایران.

گمان می کنم برای همه چنین است: خانه آنجایی است که در آن بدنیا آمده و بزرگ شده باشی.

این اهمیت ندارد که من چقدر عاشق پاریس و زیبایی هایش هستم، تهران با همه زشتی هایش در چشمان من و تا ابد "عروس" شهر های جهان است.

مسئله موقعیت جغرافیایی، بوی باران و همه چیزهایی است که می دانیم بی آنکه بدانیم چرا این چیزها را می دانیم.

موضوع کوه البرز است که محافظ شهر من است. آن کوه کجاست؟ چه کسی از من محافظت می کند؟

موضوع بوی تحمل ناپذیر هوای آلوده است، بویی که برایم آشناست.

موضوع این است که آبی آسمان همه جا یک رنگ نیست، همینطور نور خورشید که همه جا یکسان نیست.

موضوع خواستن این است که بتوانم زیر آبی آسمان خودم قدم بزنم، خواستن این که تابش خورشید خودم، پشتم را نوازش کند.

آن زمانی که به حرف های مرد گوش می دادم چهار سال از زمانی که از خانه آمده بودم می گذشت. امروز ده سال دیگر گذشته است. اگر بخواهم دقیق بگویم، ده سال و شش ماه و سه روز.

در تمام آن سال ها گمان می کردم که بدون اینکه بتوانم در کوهستانم قدم بزنم، چند دهه زندگی کنم. اما 18 روز پیش، در روز 12 ژوئن سال 2009 اتفاقی افتاد، اتفاقی که هرگز فکرش را نمی کردم در زنگی شاهدش باشم: ایرانیان به فضای بسیار کوچکی که از دموکراسی برایشان باقی مانده بود، فضایی که فقط قادر بودند به کاندیدایی که شورای نگهبان برایشان تعیین کرده بود هجوم ببرند و رای بدهند.

سووالی که رسانه ها قبل از انتخابات می پرسیدد این بود:« آیا ایرانیان آماده دموکراسی هستند؟»

پاسخ بلند و واضح آمد:« بله، هستند!»

با حضور 85 درصدی رای دهندگان، آنها به این رویا فرو رفتند که تغییر امکانپذیر است.

آنها باور کردند که :« بله، ما می توانیم».

لزومی ندارد که گفته شود که این اولین بار هم نیست که ایرانیان نشان دادند که تا چه اندازه عاشق آزادی هستند. به قرن بیستم نگاهی بیاندازید: آنها انقلاب مشروطه را در سال 1906 (برای اولین بار در اسیا) براه انداختند، صنعت نفت را در سال 1951، ملی کردند(اولین کشور در خاورمیانه)، در سال 1979 انقلاب کردند و در سال 1999 جنبش دانشجویی آغاز شد. و حالا فریاد کر کننده دموکراسی آغاز شده است.

در حدود بیست سال پیش، زمانی که هنر را در دانشگاه تهران آغاز کردم، موضوع سیاست آنقدر ترسناک بود که ما حتی جرات فکر کردن به آن را نداشتیم. حرف زدن درباره سیاست؟ تصورش را هم نکن!

تظاهرات علیه رئیس جمهور در خیابان، ورای حقیقت!

انتقاد از رهبر؟ آخرالزمان!

فریاد "مرگ بر خامنه ای" سر دادن؟ مرگ!

مرگ، شکنجه و زندان بخشی از زندگی هر جوان ایرانی است. آنها مثل ما نیستند، دوستان من و من در زمانی که همسن آنان بودم؛ آنها نمی ترسند. آنها مثل آن زمان ما نیستند.

آنها دستانشان را بالا می برند و می فریاد می زنند:« نترسیم،نترسیم، ما همه با هم هستیم!»

آنها فهمیده اند که هیچ کس حقشان را به آنها نمی دهد و خودشان باید حقشان را بگیرند.

آنها برخلاف نسل قبل از خودشان-نسل من که آرزویش ترک کردن ایران بود- رویای واقعی رفتن از ایران نیست بلکه مبارزه برای آن است، ازاد کردن آن است عشق ورزیدن و دوباره ساختن آن است.

آنها دستان همدیگر را می گیرند و فریاد می زنند:« می جنگیم!می می میریم!ذلت نمی پذیریم!»

آنها با وجود اینکه می دانند شرکت در تظاهرات مواجه شدن با مرگ است، از خانه بیرون می روند.

امروز در جایی خواندم که "انقلاب مخملی" تبدیل به "کودتای مخملی" شده است، که رگه هایی از طنز در آن بود. اما بگذارید چیزی را بگویم: این نسل، با امیدهایش، رویا هایش، خشم و شورش، برای همیشه روند تاریخ را تغییر داد. دیگر هیچ چیز مثل گذشته نخواهد ماند.

از این به بعد، هیچ کس ایرانیان را با رئیس جمهور منتخبش نمی سنجد.

از این به بعد، ایرانیان ترسی ندارند. آنها اعتماد به نفس خود را باز یافته اند.

آنها با وجود همه خطرات فریاد می زنند نه!

و من می دانم که این تازه آغاز راه است.

از این به بعد، من همواره خواهم گفت:« زمانی که سرزمینت را ترک کردی فرقی ندارد که کجا زندگی می کنی. اما من تنها برای مردن به ایران می روم. من یک روز برای زندگی کردن به ایران می روم وگرنه زندگی ام بی معنا خواهد بود».

منبع: نیویرک تایمز 4 ژوئیه

دیدار با رهبری

دیدار با رهبری


آقاي حقاني ازدفتر مقام رهبري به من تلفن كرد وگفت كه ساعت 6 بعد از ظهر به ملاقات ايشان بروم. في‌الواقع 5 نفرازاعضاي ستاد آقاي كروبي (منتجب نيا، نجفي،خباز، خانم كروبي و من) را براي اين ملاقات دعوت كرده بودند.

پس از ورود به محل ملاقات متوجه شدم كه به غير از ما، از ساير ستادهاي انتخاباتي و شوراي نگهبان، وزارت كشور، دادستاني كل كشور و بازرسي كل كشور نيز افرادي را دعوت كرده‌اند.

اظهارات اوليه آقاي خامنه‌اي

جلسه بي‌نظيري است – رفقاي ديروز و رقيبان امروز همگي جمع شده‌ايم.

اينجوري تنظيم كردم كه هر مجموعه‌اي در دقايقي كوتاه حرف دلش را بزند. هيچ تقيه و ملاحظه‌اي هم نكند. ما در چهار راهي پر ترافيك گرفتار شده‌ايم. در ترافيك هم همه اعصاب‌ها بهم مي‌خورد. اما بايد از آن عبور كنيم. به يك تربيتي شروع كنيم. مي خواهيد به ترتيب سن باشد. از مجموعه آقاي كروبي شروع مي كنيم كه شيخ‌الكانديداها بوده‌اند.

اظهارات من

من چند سال است كه با شما ملاقات نداشته ام. اما ابتدا بايد عرض كنم من همان مرتضي الويري هستم كه قبل از انقلاب شما خطبه عقد مرا خوانديد، با همان اعتقادات به اسلام و با همان عشق به مملكت. اما امروز نگران انشقاق جامعه ايراني هستم. من در صوت رساني راهپيمايي‌هاي ميليوني زمستان 57 با تعدادي از فارغ‌التحصيلان شريف حضور داشته و از بالاي تير چراغ برق جمعيت را نگاه مي كردم و در راهپيمائي سالگردهاي‌ 22 بهمن در اين سه دهه حضور داشته‌ام، اما بايد اعتراف كنم راهپيمائي ديروز از همه وسيع‌تر و بزرگ‌تر بود. اين يك هشداري است كه بايد جدي گرفته شود. معلوم مي شود مردم دغدغه‌اي دارند كه عليرغم همه ناملايمات اين چنين به صحنه مي‌آيند.

اشكالات ما به انتخابات طي نامه‌اي به امضاي آقاي كروبي ديروز به شوراي نگهبان تقديم شده است.اين اشكالات در چهار سرفصل خلاصه مي‌شود.

سر فصل اول عدم صلاحيت فردي احمدي‌نژاد در تطبيق با مفاد اصل 115 قانون اساسي است.

در اينكه ايشان رجل سياسي هستند يا نه ما وارد نمي شويم زيرا سليقه‌ها فرق مي كند. اما در همين اصل آمده كه رئيس جمهور بايد امانت‌دار و با تقوي باشد.

امانت‌داري اقاي احمدي‌نژاد زير سئوال است. زيرا به موجب گزارش ديوان مجاسبات، وي 2000 مورد تخلف مالي در سال 86 داشته و يك ميليارد دلار نيز در سال 85 مفقود است. در مورد تقوي هم بايد گفت كه شرط لازم براي تقوي صداقت و راستگوئي است. اگر فرصت بود مصاديق زيادي از خلاف‌گويي‌هاي آقاي احمدي‌نژاد را در اينجا بيان مي كردم.

فصل دوم، تخلفات پيش از برگزاري انتخابات است.

يكي از آنها توزيع هزاران ميليارد تومان پول به صورت نقدي و كالائي بين مردم از منابع عمومي است. از توزيع سيب‌زميني مجاني گرفته تا واگذاري‌ 6 ميليون سهام عدالت و تا پرداخت علي‌الحساب اضافه حقوق در حاليكه اسناد آن هنوز آماده نشده است. طبق گزارش‌هاي موجود 80 درصد اعتبار ساليانه سازمان تامين اجتماعي و كميته امداد تخصيص داده شده و در ميانه سال بايستي براي تامين اعتبار اصلاحيه به مجلس بفرستد. دومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات استفاده تبليغاتي از روزنامه‌هائي است كه از يارانه‌ دولتي استفاده مي‌كنند مانند كيهان، ايران و جام جم و......

سومين تخلف پيش از برگزاري انتخابات، تبليغات يك سويه رسانه ملي به نفع آقاي احمدي‌نژاد در جهت تخريب بقيه است كه از چند ماه پيش آغاز شد. صدا و سيما به اين نيز بسنده نكرد و در آخرين ساعات آزادي تبليغات، بيست دقيقه بطور اختصاصي در اختيار آقاي احمدي نژاد قرار داد و براي خالي نبودن عريضه 76 ثانيه نيز به آقاي كروبي مرحمت كردند كه به عنوان اعتراض از آن استفاده نكرديم.

فصل سوم مربوط به تخلفات روز انتخابات است.

تخلفات روز انتخابات به طورخلاصه به اين شرح است:

1-سيستم پيامك وSMS را كه وسيله ارتباطي ما با نمايندگان نامزد بر روي صندوق‌هاي راي بود قطع كردند.

2-براي بسياري از كسانيكه به عنوان ناظر معرفي كرديم كارت صادر نكردند.

3-بسياري از ناظرين ما اجازه نيافتند كه موقع پلمب كردن صندوق حاضر باشد.

4-در بسياري از صندوق‌ها گفتند تعرفه تمام شده در حاليكه چند ميليون تعرفه اضافه چاپ كرده بودند.

5-در حاليكه در بسياري از صندوقها جمعيت براي راي دادن صف كشيده بودند، درب حوزه را بستند در حاليكه در سالهاي قبل بعضاً تا ساعت يك نيمه شب نيز راي‌ مردم اخذ شد.

فصل چهارم تخلفات مربوط به نحوه اعلان نتايج انتخاباتي است.

طبق روال قانوني بايستي ابتدا نتايج هر صندوق در فرم‌هاي موسوم به 22 درج و امضا شود. سپس در فرمانداري اين فرم‌هاي 22 در فرمي موسوم به 28 تجميع و به وزارت كشور ارسال مي‌گردد. وزارت كشور بدون توجه به اين مراحل به صورت مستقيم شروع به اعلان نتايج نمود كه بسيار مشكوك است. به نظر مي آيد نتايج اعلان شده اصلا ربطي به فرم‌هاي 22 و 28 و تجميع صندوق‌ها ندارد، بلكه طبق طرح از پيش تنظيم شده قرار بوده است كه آقاي احمدي‌نژاد قدري بيشتر از 24 ميليون كه راي آقاي خاتمي بوده راي بياورد. قرار بوده است آقاي كروبي كه قدري زبان‌درازي كرده و بحث اصلاح قانون اساسي و حقوق شهروندي را مطرح كرده بيش از 300 هزار راي نياورد. اما بنا به دلايل چهارگانه فوق انتخابات را كاملاً مخدوش مي دانيم.

سخنان دكتر بهشتي (به نمايندگي از گروه ميرحسين موسوی)

نكته اساسي اين است كه نبايد بگذاريم جمهوريت نظام مخدوش شود. برخوردهاي هتاكانه و پرده‌دري هايي كه در اين انتخابات صورت گرفت فضاي مسمومي و پرداخته كه ساخته را بر جامعه حاكم كرد. در فضاي مسمومي دروغ و نيرنگ است نمي‌توان انتظار انتخابات سالم داشت. با اين وضعيت جمهوريت نظام قرباني شده است. احياي جمهوريت ايجاب مي‌كند كه اين انتخابات ابطال شود. متأسفانه هفت نفر از اعضاي شوراي نگهبان از نامزد حاكم حمايت كردند و لذا اين شورا نمي‌تواند مرجعي بي طرف براي رسيدگي به شكايات باشد.

اظهارات آقاي دكتر دانش جعفري (نماينده گروه محسن رضايي)

ضمن تأئيد اشكالاتي كه نمايندگان آقاي كروبي و موسوي بيان كردند، اضافه مي‌كنيم استفاده از منابع دولتي توسط نامزد حاكم بسيار فراگير و گسترده بوده است. به عنوان مثال 5 ميليارد دلار از صندوق ذخيره ارزي در تابستان سال گذشته براي جبران خسارات خشكسالي تصويب شد. دولت از توزيع اين اعتبار به روستائيان و خسارت ديدگان امتناع كرد، با آنكه لايحه را با قيد دوفوريت به مجلس داده بودند. نهايتاً اين اعتبار در آستانه برگزاري انتخابات توزيع شد. رفت و آمد آقاي رئيس جمهور با هواپيماي دولتي براي تبليغات انتخاباتي امكان ويژه آقاي احمدي نژاد بود كه در اختيار سايرين نبود. تعدادي از وزرا كه حق نداشتند با اين عنوان تبليغات انتخاباتي كنند در حد وسيعي به استانهاي مختلف رفتند و براي آقاي احمدي نژاد تبليغ كردند. در اصفهان يكي از اعضاي شوراي نگهبان به نفع آقاي احمدي نژاد سخنراني كرد.

مداخله نيروهاي مسلح و بسيج به نفع يكي از نامزدها بر خلاف نظرات امام يكي ديگر از خلافكاري هاي انتخابات اخير است .

آقاي خامنه اي به شوخي و لبخند : منظورتان حمايت آن ها از نامزدي كه سابقه نظامي داشته ؟

- خير . حمايت گسترده از نامزد حاكم . سخنان حضرتعالي در كردستان هم به زعم بسياري ، حمايت از آقاي احمدي نژاد تفسير شد. اشكالات فراواني بر اين انتخابات مترتب مي‌دانيم و براي برون رفت از وضعيت فعلي هم پيشنهادي داريم كه اگر بفرمائيد تقديم مي‌كنيم.

اظهارات آقاي هاشمي ثمره (به نمايندگي از گروه آقاي احمدي نژاد)

پس از خواندن دعاي فرج – اين پيروزي را به حضرتعالي تبريك مي‌گوئيم. اين واقعه لبيك بود به پيام حضرتعالي- موضع‌گيري دوستان و دشمنان نشان مي‌دهد كه واقع روز 22 خرداد چقدر مهم است.

22 خرداد موجب احياي دوباره جمهوريت و اسلاميت نظام شد. جمهوريت از اين نظر كه 84% مردم در اين انتخابات شركت كردند كه در نوع خود بي‌نظير است. اسلاميت از نظر توجه به پيام حضرتعالي. حرف‌هايي كه نمايندگان نامزدها زدند بيشتر بهانه‌جويي است. آيا اعلان پيروزي موسوي در پايان انتخابات روز جمعه توسط آقاي موسوي كار درستي بود؟

اظهارات كوتاه آقاي خامنه‌اي

مطالب و اشكالاتي كه بقيه گفتند بيان همان مطالبي است كه آقاي الويري دسته‌بندي شده گفتند. شوراي نگهبان مي‌گويد برخي از اين اشكالات متوجه آنها نيست. راجع به سخنراني كردستان – من در كردستان حرفهاي هميشگي خود را زدم – آقاي كروبي گفت من رفتم ايلام گفتم اينهايي كه خامنه‌اي مي‌گويد (ويژگيهاي آقاي رئيس جمهور) اين من هستم. پس هر كسي مي‌تواند مطالب من را به خودش تطبيق دهد.

اظهارات آقاي دانشجو ( به نمايندگي از گروه وزارت كشور)

من درمورد مطالبي كه نمايندگان نامزدها گفتند و اتهاماتي كه زدند ابراز نظر نمي‌كنم و آن را به خدا واگذار مي‌كنم.اجازه مي‌خواهم گزارش از روند انتخابات از چهار پنج ماه پيش تا كنون را به استحضار برسانم. (آقاي دانشجو متني چند صفحه‌اي را كه قبلاً نوشته بود قرائت كرد.) آقاي دانشجو در گزارش خود گفت كه تعداد ناظرين نامزدها در تهران و كل كشور به شرح زير بوده است:

تهران كل كشور

آقاي احمدي نژاد 2712 33058

آقاي موسوي 2915 40000

آقاي رضايي 348 5421

آقاي كروبي 599 13506

آقاي دانشجو گفت كه تا كنون هيچ شكايتي به ستاد انتخابات وزارت كشور تا اين تاريخ نرسيده است. (لازم به ذكر است كه در روز برگزاري انتخابات ده‌ها شكايت از ستاد انتخاباتي كروبي به ستاد انتخابات وزارت كشور ارسال شد.)

اظهارات آقاي كدخدايي (به نمايندگي از گروه شوراي نگهبان)

شوراي نگهبان علاوه بر وظايفي نظارتي كه از قبل انجام ميداده دو اقدام جديد را نيز در دستور كار خود قرار داد. يكي اينكه بر روي تعرفه‌ها علاوه بر مهر ستاد انتخابات، مهر نظارت را هم در آن پيش‌بيني كرديم. دوم اينكه درخواست كرديم نمايندگان نامزدها در محلي كه در شوراي نگهبان پيش‌بيني كرديم حاضر باشند و در جريان گزارش‌هاي دريافتي در روز انتخابات قرار بگيرند.

بسياري از اشكالاتي كه آقايان براي انتخابات مطرح كردند كلي است كه شوراي نگهبان نمي‌تواند رسيدگي كند. اما ما با بررسي شكايت‌ها را شروع كرديم.

اظهارات كوتاه من

حاج آقا اگر اجازه بفرمائيد قبل از اينكه جنابعالي مطالب خود را بيان كنيد اجازه دهيد هر يك از نامزدها در حد سي ثانيه يا يك دقيقه پيشنهاد خود را براي برون‌رفت از وضعيت فعلي بيان نمايند.

اظهارات آقاي خامنه‌اي

-آن را بگذاريد براي وقت اضافي

مطالبي كه آقاي خامنه‌اي فرمودند بطور مشروح در رسانه ها منتشر شد ااما برخي نكات مهم آن به اين شرح است:

- انتخابات هميشه مظهر وحدت ملت و عزت ملي بوده.

- بايد سعي كنيم انتخابات موجب انشقاق نشود.

- براي من شب‌هاي انتخابات بسيار جالب بود كه طرفداران نامزدها در خيابان ها جمع مي‌شدند بدون اينكه بين آنها درگيري باشد.

- بايد اطمينان كامل براي همه حاصل شود.

- من شخصاً در همه انتخابات‌هاي گذشته به مسئولين اعتماد كردم در حاليكه مي‌دانيد از سلايق مختلف بودند. اما اين اعتماد موجب نمي‌شود كه شبهه تعقيب نشود.

- هر طرفي بايد ملاحظاتي بكند. همه بايد حلم داشته باشيم.

- حساب تشنج‌ها بايد از نامزدها جدا شود. اگر كس ديگري هم رأي مي‌آورد همين بساط بود.

- همه تكليف داريم از هويت اين ملت دفاع كنيم.

* * *

در اين جا آقاي خامنه‌اي فرمودند كه از اين به بعد جلسه غير رسمي و خصوصي است. دوربين ها و ضبط را جمع كنيد.

در اين بخش از برنامه كه قرار بود طبق پيشنهاد من، فرصت يك دقيقه‌اي به نامزدها داده شود، آقاي خامنه‌اي ضمن اشاراتي به مسائل قبل از انقلاب و اينكه ايشان با مرحوم آيت ا... طالقاني خطبه عقد مرا خوانده‌اند و اينكه ميزان مهريه (يك كلام ا... مجيد) در آن زمان خيلي ارزشمند بود و...... از من خواستند كه در حد يك دقيقه پيشنهاد خود را بيان كنم.

اظهارات من

به هر حال از ناحيه جمع كثيري از مردم اين انتخابات مخدوش است و بايد ابطال شود. قبول است كه شوراي نگهبان مرجع رسيدگي به شكايات است. اما مي‌دانيد كه اولاً شوراي نگهبان خود را مسئول و متولي برخي از شكايات نمي‌داند. ثانياً شوراي نگهبان به دليل جانبداري اعضايش از يك نامزد نمي‌تواند در جايگاه داور قرار گيرد. بدون ترديد مشكلي كه امروز با آن مواجه هستيم بدتر از بحران 14 اسفند 59 است. در آن موقع اگرچه قانوناً مي‌بايستي پرونده 14 اسفند به قوه قضائيه ارجاع داده مي‌شد اما امام اين كار را نكرد، زيرا مرحوم بهشتي خودش يك‌طرف قضيه بود. لذا مرحوم امام يك كميته سه نفره را براي حل و فصل موضوع تعيين كرد. پيشنهاد بنده اينست كه جنابعالي، يا يك حكميت حقيقت ياب كه مورد قبول طرفين باشد تعيين كنيد و يا موضوع را به مجمع تشخيص مصلحت ارجاع دهيد. اين كار كاملاً قانوني است زيرا رهبر مي‌تواند طبق اصل 110 قانون اساسي يك موضوع را كه معضل نظام باشد به مجمع تشخيص ارجاع دهد.

اظهارات زنگنه

حاج آقا بحث ما روي 40 ميليون رأي نيست. قبول داريم كه 40 ميليون رأي موجب افتخار است. ما نمي‌خواهيم اين افتخار را ناديده بگيريم. بلكه بحث ما اين است كه آراء بكلي جابجا شده است. شما مي‌گوئيد شوراي نگهبان بررسي كند. مگر شوراي نگهباني كه هفت نفر از آنها از آقاي احمدي نژاد حمايت كردند مي‌تواند يك مرجع قابل قبول باشد و مردم به آنها اعتماد كنند.

اظهارات آقاي خامنه‌اي

در اينجا آقاي خامنه‌اي صحبت زنگنه را قطع كردند و گفتند شما احساساتي هستيد. قبلاً هم همين‌طور بوديد و وقتي احساساتي مي‌شديد اشك توي چشمتان جمع مي‌شد و ..

مگر وقتي خاتمي با 20 ميليون رأي پيروز شد مردم عصباني نبودند. مسئولي آمد و گفت انتخابات را ابطال كنيد – من به او تشر زدم كه هنوز از من گله‌مند است.

- امكان تقلب نيم درصد هم وجود ندارد. مگر مي‌شود ده ميليون رأي را جابجا كرد.

- اگر در اين مملكت به آقاي مؤمن و آقاي جنتي اعتماد نكنيد به هيچكس نمي‌توانيد اعتماد كنيد بنابراين به عهده آنهاست شكايات را بررسي كنند.

- شما بدانيد صد درصد من ابطال را رد مي‌كنم. ابطال يعني زدن توي دهن مردم.

- مسأله مرجع هم، اينجا مرجع قانوني وجود دارد. چه معني دارد يك كميته يا مرجع ديگري تعيين كنيم. حتي اگر لازم شد صندوق‌هايي را بازشماري كنند. اما من مطمئن هستم كه نتايج عوض نخواهد شد. به آقاي موسوي گفتم مجراي قانوني شوراي نگهبان است. ايشان هم قبول كردند.

اظهارات آقاي عباس آخوندي

در انتخابات سال 76 وقتي حدود ساعت 10 عصر جمعه معلوم شد كه اقاي خاتمي رأي آورده من به آقاي ناطق پيشنهاد دادم تبريك براي آقاي خاتمي را هرچه سريعتر بفرستد. اين كار ساعت ده صبح شنبه انجام شد و جامعه آرام گرفت. اين كار در آن موقع امكان پذير بود، چون وجدان جامعه پذيرفته بود كه آقاي خاتمي رأي آورده است. اما امروز وجدان جامعه چنين چيزي را نمي‌پذيرد.

دراينجا نماينده آقاي محسن رضايي مي‌خواست صحبت كند كه آقاي خامنه‌اي گفت خسته شده است و جلسه پايان يافت

(http://www.roozonline.com گرفته شده از سایت).

Sunday, July 5, 2009

کدیور: ‌بنابر استدلال آقای خامنه ای خون شهدای انقلاب ۵۷ به گردن آیت الله خمینی است و نه شاه!

چکیده سخنرانی مشروح آیت الله محسن کدیور در مجلس ختم شهدای کودتای ۲۲ خرداد که در امریکا برپا شده بود:
در مجلس ختم شهدای جنبش سبز مردم ایران دور هم جمع شده ایم. ما میگوییم مقام محترم رهبری دامه ظله به واسطه حمایت زودهنگام از رئیس جمهور بدنام قبل از طی مراحل قانونی، بی طرفی و انصاف لازم جهت داوری در این غائله را از دست داده، متاسفانه در مقابل مردم قرار گرفته اند.

سرکوب سبوعانه تظاهرات مسالمت آمیز مردم، مردم معترض توسط نیروی انتظامی، بسیج و ماموران لباس شخصی کاری کاملا غیر قانونی بوده است. وزارت کشور، قوه قضاییه و مقام محترم رهبری در تجاوز به حقوق قانونی مردم مقصرند و نسبت به خونهای به ناحق ریخته شده و تخریب اموال عمومی و خصوصی و ضرب و جرح مردم بیدفاع باید پاسخگو باشند. این سخن که گفته میشود هر کسی که مردم را به خیابان فرا خوانده مسئول خون آنهاست مثل این است که بگوییم مرحوم آیت الله خمینی مسئول خون شهدای انقلاب اسلامی است نه شاه معدوم. مثل اینکه بگوییم رسول الله مسئول خون شهدای بدر و اُحد بوده است نه مشرکان بخاطر اینکه پیغمبر مردم را دعوت کرده است به احد و بدر.

دستگیری بی سابقه سران احزاب مخالف دولت و آغار شوهای تلویزیونی اقرارهای تحت فشار بر خلاف قانون و من صریحا بگویم نوعی اعلام حکومت نظامی در ایران است. حکومت نظامی که شاخ و دم ندارد.

سانسور شدید مطبوعات، کاهش سرعت اینترنت وگاهی قطع آن، قطع تلفن همراه، قطع پیامک علائم کامل حکومت کودتا و برخلاف نص قانون اساسی است.

آن وقت گستاخانه دم از قانون گرای میزنند.

اگر قرار است قانون رعایت شود اول از همه باید قانون آحاد مردم رعایت شود. مردم به شکل مسالمت آمیز اعتراض دارند. بدون هیچ شعاری به خیابانهای تهران آمده اند. می گویند رای ما کو؟ به جای اینکه آدرس رای آنها را به آنها نشان بدهیم سرکوبشان می کنید؟ به خاک و خونشان می غلطانید؟

این فیلمهایی که در دنیا پخش شده، آیا اینها وهن اسلام نیست؟ آیا کسی باور میکند اگر شما در خیابان با مردم اینگون وحشیانه رفتار میکنید با دشمنانتان چگونه رفتار خواهید کرد؟

امروز وقتی این فیلم ها در دنبا پخش میشود که مردم بیگناه را در خیابان به خاک و خون میکشند باور کنید که این بالاترین ضربه ای بود که شما به اسلام و تشیع در دنیا وارد کردید. ماموران شما بنام دین باتوم بر سر مردم میکوبند. بعد آدرس غلط میدهید. فرافکنی میکنید. میگویید مردم میخواهند دیکتاتوری برپا کنند. در قاموس سیاسی دیکتاتوری معنای دیگری دارد. دیکتاتوری معنایش این است که یکنفر به جای همه تصمیم بگیرد. معنایش این است یکنفر مادام العمر حکومت کند. معنایش این است که مقام پاسخگو نباشد. معنایش این است که هیچ نهاد رسمی بر او نظارت نداشته باشد. آیا این صفات در ما جمع است یا در شماها؟ الآن تلقی حاکمیت و مردم متضاد شده است. ۱۸۰ درجه مقابل هم قرار گرفته است. حاکمیت پشتگرم به قوه قهریه، به پول نفت، به رادیو تلویزیون انحصاری. مردم جز خودشان و خدایشان هیچ چیز ندارند.

ولایت فقیه اکنون سه راه حل بیشتر ندارد.

۱- به سرکوب مردم ادامه دهد.استبداد دینی را در ایران مسلط کند. به سلطنت مشروعه یا حکومت اسلامی یا خلافت اسلامی اقدام کند .جمهوریتش را حذف کند و بر قبر جمهوریت پایکوبی کند.

۲ - ولایت فقیه آنچنانکه در قانون اساسی آمده است باقی بماند اما به عنوان نماد ملی و سمبل وحدت اسلامی تبدیل شود. از منازعات داخلی ارتفاع بگیرد و به مقام عالی و تشریفاتی تبدیل شود. مانندامپراطور ژاپن – پادشاه هلند و یا ملکه انگلستان که آنها قانونا اختیارات فراوان دارند اما هرگز مجاز به استفاده از آنها نیستند. آنها سمبل کشورند. ولکن اراده ملی در دست نخست وزیر یا رئیس جمهوری مطابق قانون اساسی هست. اینهم راه حل دوم یعنی اینکه بماند اما سلطنت کند، نه حکومت.

۳- بطورکلی از قانون اساسی حذف شود. به پیش نویس قانون اساسی رجوع شود و جمهوری اسلامی منهای ولایت فقیه (تشویق حضار) آغاز شود.

و حکومت و جامعه به روشهای اسلامی اداره شود یعنی تا وقتی که مردم بخواهند و شورای نگهبانی منتخب نمایندگان مردم انتخاب شود. این هم ممکن هست .

متاسفانه شاهد این هستیم که راه اول پیش گرفته شده است اما بنظر می رسد اگر دوست دارند به راه حل سوم دچار نشوند چاره ای جز راه حل دوم نخواهند داشت..


مردم می فهمند . مردم شعور دارند . مردم تهران و ایران با این راه پیمائی های مسالمت آمیز خود نشان دادند بسیار رشیدند و مسائل را بشدت متوجهند. به منسوبان و منصوبان رهبری بنگریم و میانگینی از تدبیر، عدالت، اخلاق و بیطرفی آنان را بگیریم و آنوقت به مقامات معظم و عالیرتبه خود نمره عدالت و تدبیر بدهیم.

امروز تدبیر دکتر محمود احمدی نژاد - بی طرفی آیت الله جنتی - عدالت عالی جناب قاضی سعید مرتضوی - اخلاق برادر حسین شریعتمداری نمایانگر عدالت و تدبیر حاکمیت درجامعه ما هست ..

انتظار ملی از مجلس خبرگان بررسی شرایط لازم تدبیر و عدالت هست.

راستی اگر در زمان شاه معدوم، قبل از انقلاب اسلامی مردم چنین اعتراض می کردند، شاه با آنان چه رفتاری میکرد؟ می پرسم رفتار ولی فقیه مدبر عادل با شاه ظالم سرسپرده اجنبی چه تفاوتی داشته است.

آیا شاه معدوم مخالفان خود را نوکر و بازیخورده اجنبی و مخل امنیت و نظم عمومی معرفی نکرد؟ آیا شاه بواسطه پخش اعلامیه های رهائی بخش مرحوم ایت ا لله خمینی از صدای بی بی سی، ما انقلابیون را انگلیسی نخواند؟

آیا شاه برای بدنام کردن معترضان و منتقدانش چماقداران و ماموران لباس شخصی را به تخریب اموال عمومی و تعرض به جان و مال مردم وانداشت و آنگاه آنها را به راهپیمایان و معترضان نسبت دهد؟ آیا شاه مطبوعات و رسانه ها را به محاق سانسور و تعطیلی نکشاند؟

با احترام می پرسم نحوه مقابله شما با اعتراض مسالمت آمیز مردم چه فرقی با سرکوب شاهنشاهی داشته است ؟

به کرات در خطبه ها از واژه دیکتاتوری در سخنانتان استفاده کردید، معنی دیکتاتوری این نیست . دیکتاتوری این است که مطبوعات را تعطیل کنید . مامور می فرستید که تیتری بفرستید که تیتری مقابل میل ما نزنند. دیکتاتوری این است که مقام مادام العمر داشته باشید . مقابل مردم پاسخگو نباشیم . انصا ف بدهید کدام دیکتاتوری است؟

ما انقلاب نکردیم تا استبداد سکولار به استبداد دینی تبدیل شود. ما انقلاب نکردیم که استبداد شاهنشاهی تبدیل به استبداد دیگر شود. ما انقلاب کردیم تا هرنوع استبدادی چه با تاج، چه با عمامه از میان برود .

این جمله را توجه کنید: "مردم اگر متوجه باشند و هوشیار باشند، اگر نشانه های کبر و غرور و خودخواهی را در زمامداران فورا ببینند و بشناسند و خیرخواهانه اعتراض کنند و اگر احساس کردند که زمامدار در صدد رفع این بیماری نیست در مقابل او تعرض کنند یقتینا آن بیماری علاج خواهد کرد

۳۰ خرداد ۱۳۶۳ روزنامه جمهوری اسلامی – آیت الله خامنه ای

من خدمت مقام معظم رهبری متواضعانه و مودبانه عرض می کنیم که ما احساس کردیم رهبرمان متوجه بیماری نیست و به او تعرض کرده ایم. آیا ممکن است که این بیماری علاج شود (تشویق حضار(

ما دو فاتحه داریم. فاتحه شهیدان ما که نه قبرشان را می دانیم نه گذاشتند که عزیزانشان برایشان بگریند. آنها را از کمترین حقوق شرعی محرومشان کردند و امروزدر غربت به یاد آنا ن جمع شده ایم. امروز مجلس ترحیم دیگری هم در ایران برقرار هست. ما فاتحه شهیدان را داریم و دیگران فاتحه جمهوریت نظامشان را. راستی کدامیک پیروز می شویم؟

(این مطلب بدون اجازه از سایت http://www.mizanpress.net گرفته شده است)


راهنمایی برای رسانه های خرد

در دنیای رسانه های جمعی، همواره خطر و مشکل انحصار وجود داشته و خواهد داشت. به وجود آمدن استبداد و نیل به سمت تمامیت خواهی و بسته شدن فضای اطلاع رسانی منصفانه در جهت القای فضا توسط اقتدارگرایان استفاده می شود و این نیز مختص به زمان حال و کشور ایران نیست، بلکه لازمه القای فضای امنیتی، در سایه رعب و وحشت است.ا

پادزهر استبداد و فضای آلوده به رعب و وحشت، همبستگی است و پادزهر خشونت، قانون گرایی. لذا بسیار ارزنده تر خواهد بود که (خصوصا در خارج از کشور) به وظیفه رسانه ای خود بپردازیم. چرا که مهلک ترین ضربه به استبداد شکستن انحصارات اوست، خصوصا انحصار رسانه ای که پایه و اساس حکومت رعب و وحشت است.ا

، یک راهنمای بسیار کوتاه و آسان برای عملکرد مفیدتر و امن تر با بازدهی بالاتر تهیه شده، که اساس آن همکاری شما و پیش شرط آن توجه شما و جدی گرفتن این نقش مهم و تاریخی در برهه ی انقلاب رسانه و اطلاعات است. همچنان که می دانید از واژه انقلاب فیس بوک و تویتر زیاد سخن بر زبان ها رفته، هم اکنون که استبداد چاره را در فیلترینگ یافته، می باسیت نقش ایمیل و سازماندهی شخصی را جدی بگیریم. سازمانی که به اصطلاح " تخت" است، یعنی هر ایرانی برای خود یک رسانه، با حداقل وابستگی سازمانی.ا

چگونه؟ موارد زیر را اجرا کنید تا به زودی شبکه ای وسیع و با سرعت انتقال بسیار بالا برای همبستگی مان بسازیم:ا

راهنمای افزایش بازدهی رسانه های خرد

I. اصول و ارزیابی ظرفیت
1. به اهمیت ابزار ایمیل پی ببرید
2.، یک یا چند میلینگ لیست مختص به اخبار سبز درست کنید و آدرس های قابل اعتماد را در آنها قرار دهید، موارد زیر را ارزیابی کنید:ا
الف: ارزیابی از تعداد افراد قابل دسترسی در تهران داشته باشید
ب(بسیار حیاتی): ارزیابی از تعداد افراد قابل دسترسی در شهرستانها داشته باشید و به جد در گسترش آن بکوشید
ج:ازریابی کلی از تعداد تمام افراد قبل دسترسی، چه در داخل و چه در خارج داشته باشید
3. با استفاده از موارد فوق، ظرفیت رسانه ای خود را برآورد کنید

II.سازماندهی
1. زمانی مشخص (تاکید بر "مشخص") از روز خود را به فعالیت رسانه ای اختصاص دهید ، هرچند کم
2. منابع اصلی خود را انتخاب کنید، هر زور به آنها سر زده و اطلاعاتشان را منتقل کنید، بین 5 تا 10 منبع
3. اخبار و اطلاعات دریافتی خود را از منابع متفرقه هر روز بررسی و پاک کنید و منتخب آنها را ارسال کنید، فراموش نکنید که در باره این اطلاعات مسئولیت متوجه شماست
4. آتش ایمیل را بگشایید ! تنها رقیب رسانه های انحصاری شمائید و بدانید که آینده جنبش را، سازمان
اطلاع رسانی آن رقم خواهد زد. یعنی ما


III. شبکه های دیگر
1. مهمترین شبکه هایی که می توانید از آن بهره ببرید، گروه های یاهو و گوگل هستند، در این گروه ها فعال شوید و یا چنانچه ارتباطی با صاحبان آن دارید، از آنها بخواهید در اطلاع رسانی کمک کنند. بدین وسیله حجم باور نکردنی و غیر قابل کنترلی از اطلاعات را سرازیر خواهید کرد
2. بلاگ ها، تلفن، اعلامیه چاپ شده و یا حتی دست نوشته را جدی بگیرید، خصوصا اگر به شهرستان دسترسی دارید، هر گونه شبکه ای که از طریق آن پیامی بتوان منتقل کرد را به کار گیرید

این نبرد، نبرد ترس و امید است، نبرد قانون و بی قانونی، نبرد انسانیت و دد منشی، نبرد انحصار و همبستگی،نبرد خون در برابر شمشیر، هیچ گاه طبیعت این نبرد را فراموش نکنیم و به بازیی وارد نشویم که "آنها" بهتر بلدند. این نبرد، نبرد صدا، صدا، صدا، صدا در برابر خفقان است.ا

به همین دلیل است که هر شب فریاد میزنیم که خدا بزرگترین است، تا به خود و آنان یاد آوری کنیم که استبداد هر چه قوی تر باشد زودتر می شکند.ا

اگر همه با هم باشیم، نخواهیم ترسید
صفحه اصلی میر حسین موسوی در فیس بوک

. . .


در مملکتی که فقط دولت حق حرف زدن را دارد، هیچ حرفی را باور نکنید

دکتر شریعتی

پیشنهاد فرزند شهید بهشتی به نمایندگان مجلس:طرح عدم کفایت رئیس‌جمهور را بدهید

پارلمان‌نیوز: سید علیرضا حسینی بهشتی فرزند شهید بهشتی، با اشاره به برخی نمایندگان که قصد دارند از میرحسین موسوی شکایت کنند به آن‌ها و سایر نمایندگان مجلس توصیه کرد که «طرح عدم کفایت رئیس‌جمهور را بدهید

به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلمان‌نیوز»، این پیشنهادکه در قالب پیشنهادی که در نوروز منتشر شده، بدین شرح است:

شنیدن خبر طرح شکایت برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از آقای مهندس موسوی به عنوان عامل اصلی آنچه آشوب های خیابانی نامیده شده، در عین حال در کسانی که از طرز فکر و فرایند انتخاب پرسش برانگیز رهبران این گروه اطلاع دارند شگفتی بر نمی انگیزد، اما با توجه به جایگاهی که نهاد قانون گذاری در تاریخ ایران و به ویژه تجربة سی سالة انقلاب اسلامی داشته، تاسف انگیز است.

علت این تأسف هم این است که مردم از نمایندگانشان انتظار دارند به توکیل نظرات شهروندان بپردازند تا اینکه استقلال و آزادگی مقام نمایندگی را فدای جاه طلبی های غیرقانونی گروهی کنند که مردم را خس و خاشاکی بیش نمی انگارند. به بیان دیگر، مجلس خانة ملت است و مردم از وکلای خود توقع نمایندگی موکلانشان را دارند و نه دفاع از مراجع قدرت با هر ابزار ممکن.

اگر نمایندگان مجلس دست اندرکار اجرایی حوادث اخیر بودند، این ادعا را می شد به سادگی همسان داستان آن دزدی دانست که پس از ارتکاب دزدی «فریاد آی دزد آی دزد» سر داد. اما از آنجا که نادیده انگاشتن اصل عقلایی طلایی تفکیک قوا خوشبختانه هنوز دامن مجلس را نگرفته است، مدعای مطرح شده از بخشی از نمایندگان را باید بیشتر به تحت تأثیر (یا احیانا تحت فشار؟) قرار گرفتن آنان از سوی مجریان انتخابات نسبت داد.

کیست که نداند که مسببان برخوردهای غیرانسانی با معترضان به نتایج انتخابات و ضرب و شتم مردم چه کسانی هستند؟ و کیست که نداند که اعتراض مسالمت آمیزی که در تمامی سخنان و بیانیه های آقای موسوی و دیگر شخصیت های معترض بر آن تأکید شده، حق مسلم شهروندان است که در قانون اساسی نیز بدان تصریح شده؟ مگر آنکه پاسخ طراحان شکایت این باشد که چون دستشان به مسببان اصلی نمی رسد، چاره ای جز مسبب تراشی نمی بینند.

ایکاش این نمایندگان بجای وارونه ساختن صورت مسأله، با تأسی به شهید آیت الله مدرس در پاسداشت حق و پایمردی در برابر ناحق، به خواست اکثریت موکلانشان احترام می گذاشتند و با طرح عدم کفایت ریاست جمهور، خاطرة شجاعت و درایت اخلافشان در مجلس اول را زنده می کردند