Saturday, July 4, 2009

در دیدار مهدي كروبي با خانواده هاي بازداشت شدگان مطرح شد آیا آرای خاموش و تحریمی ها به احمدی نژاد رای داده اند ؟


۱۳ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۱۶:۵۷: سحام نیوز :‌ در آستانه تولد اميرالمومنين علي (ع) و روز پدر، مهدي كروبي با حضور در منزل محمدعلي ابطحي، احمد زيدآبادي، محمد قوچاني و عبدالله مومني ضمن ابراز همدردي با خانواده زندانيان حوادث اخير، نسبت به بازداشت چهره هاي سياسي و برخورد با اعتراض هاي مردمي به نتيجه انتخابات رياست جمهوري، انتقاد كرد.

اعتمادملي، مريم شباني: در آستانه تولد اميرالمومنين علي (ع) و روز پدر، مهدي كروبي با حضور در منزل محمدعلي ابطحي، احمد زيدآبادي، محمد قوچاني و عبدالله مومني ضمن ابراز همدردي با خانواده زندانيان حوادث اخير، نسبت به بازداشت چهره هاي سياسي و برخورد با اعتراض هاي مردمي به نتيجه انتخابات رياست جمهوري، انتقاد كرد. كروبي در ديدار با خانواده اين زندانيان، ضمن غيرقانوني دانستن بازداشت ها، ابراز اميدواري كرد كه هرچه سريعتر شاهد بازگشت تمامي بازداشت شدگان اخير به جمع خانواده باشد. مهدي كروبي اما در اين ديدارها، هم در جريان آخرين تماس هاي بازداشت شدگان با خانواده و نيز پي گيري هاي انجام شده توسط خانواده ها قرار گرفت و هم آخرين اطلاعات خود از وضعيت بازداشت شدگان را با اعضاي خانواده در ميان گذاشت و از تلاش هاي اين چهره ها در عرصه انتخابات تقدير و تشكر كرد.
***
مهدي كروبي در منزل محمد علي ابطحي با اشاره به سوابق سياسي و مبارزاتي ابطحي، بازداشت او را غيرقابل انتظار دانست و درباره چرايي آن گفت:« انتظار اين برخورد و بازداشت هاي گسترده را از نظامي كه برخاسته از يك انقلاب عظيم مردمي است، نداشتيم. بازداشت شدگان اخير مخالفين حكومت نيستند بلكه اعضايي در درون حكومت هستند كه نسبت به نتيجه انتخابات اعتراض دارند. اين درست نيست كه به جاي رفع شبهه دخل و تصرف در نتيجه انتخابات، عرصه را براي معترضين تنگ كنيم.» كروبي با بيان اين مقدمه لازم ديد يادآوري كند كه سه كانديداي معترض به نتيجه انتخابات – مهدي كروبي، ميرحسين موسوي و محسن رضايي- افرادي در درون نظام و متعلق به همين انقلاب هستند. كروبي بعد از اين يادآوري بود كه ترجيح داد آثار سوئي كه برخوردهاي اخير در جامعه خواهد گذاشت را با مثالي تشريح كند، اينچنين بود كه به قندان مقابلش در روي ميز اشاره كرد تا بگويد:« من و شما اين قندان را مي بينيم اما عده اي با زورمي خواهند بگويند كه اين چيزي كه شما مي بينيد قندان نيست و كوزه است. اما انتخاباتي برگزار شده و حادثه اي رخ داده است كه مردم همه از آن مطلع هستند. به هر شهر و روستايي هم برويد مردم داستانهاي بسياري درباره ماجراي انتخابات دارند. وقتي ما مي گوييم حادثه اي رخ نداده، اينگونه باور و اعتماد مردم را از بين مي بريم.» مهدي كروبي اما اين مثال را براي اخذ اين نتيجه اي بيان كرد:« اين اقدامات باعث از بين رفتن باورها و اعتماد مردم مي شود و اين بسيار خطرناك و نگران كننده است. به نظر من اكنون با يك فاجعه فرهنگي و ديني مواجه ايم كه ابعاد بسيار گسترده و وسيعي دارد و اين فاجعه هم تنها با از بين رفتن باورها و اعتماد مردمي تقويت مي شود.»
مهدي كروبي اما در ادامه لازم ديد براين نكته تاكيد كند كه :« مردم مي دانند كه آرايشان خوانده نشده است. يكبار در مناظره ها گفتم كه حتي ننه جون من هم مي فهمد كه وضعيت اقتصادي كشور بد است و امروز هم مطابق اخباري كه از شهرها و روستاها به كرات به ما مي رسد مي گويم كه اكنون تمام ننه جون هاي ايراني اين پرسش را دارند كه آيا در آرايي كه به صندوق ريختند دخل و تصرف صورت نگرفته است؟» كروبي همچنين نسبت به نحوه پوشش اعتراض هاي مردم در صداوسيما و رسانه هاي دولتي اعتراض كرد و توجه مسئولين را به نكته اي جلب كرد:« ما بايد بدانيم كه در چه زمانه اي زندگي مي كنيم. ما در زمانه اي زندگي مي كنيم كه تكنولوژي حرف اول را مي زند. نمي شود اعتراض هاي مردم را با خشونت جواب داد و بعد هم به قوه قضائيه نامه نوشت و خواستار شناسايي ضاربين مردم بيگناه شد. من خودم شاهد بودم كه مردم براي پس گرفتن راي خود راهپيمايي آرام و ميليوني كردند. آيا منظور آقايان اين است كه اين مردم خودشان همديگر را كشته اند؟پيشنهاد من به آقايان اين است كه يا در آينده انتخابات برگزاري نكنند يا اينكه فكري به حال سلامت انتخابات بكنند وگرنه در عصر تكنولوژي نمي توان حقيقت را از مردم پنهان كرد.»
در ادامه اين ديدار، دختر محمدعلي ابطحي نسبت به وضعيت نگهداري پدرش اظهار نگراني كرد و از تماس تلفني يك مسئول امنيتي با منزل آنها خبر داد كه در گفتگو با همسر ابطحي خواستار عدم پيگيري، مصاحبه و محدود كردن رفت و آمد چهره هاي سياسي به منزل آنها شده بود. مهدي كروبي هم در پاسخ به نگراني هاي فائزه ابطحي و دو فرزند ديگرش درباره آخرين اطلاع از وضعيت نگهداري ابطحي گفت:« اطلاع دارم كه از نظر جسمي خوب هستند و در سلول انفرادي نگهداري مي شود. تمام تلاش ما هم اين است كه زندانيان قرباني اين ماجراها نشوند و البته سرنوشت زندانيان بستگي به اقدامات ما دارد. اگر قضيه را رها كنيم نه تنها عرصه بر زندانيان كه بر آنهايي كه زندان هم نيستند تنگتر خواهد شد. من هركاري را كه بتوانم براي آزادي ايشان انجام خواهم داد و اميدوارم مسئولين هم مساعدت لازم را براي آزادي زندانيان انجام دهند.»
***
مهدي كروبي همچنين با حضور در منزل محمد قوچاني، سردبير روزنامه اعتمادملي به بازداشت او اعتراض كرد. كروبي پيش از اين نيز درپي بازداشت محمد قوچاني در دفتر روزنامه اعتمادملي حاضر شده و به بازداشت سردبير روزنامه خود و ديگر بازداشت هاي اخير اعتراض كرده بود. در اين ديدارعمادالدين باقي و مادر محمدقوچاني كه براي پيگيري وضعيت فرزندش از شهرستان به تهران آمده بود نيز حضور داشتند، كه مريم باقي، همسر محمد قوچاني ضمن غيرقانوني دانستن بازداشت هاي اخير و به خصوص بازداشت همسرش خطاب به مهدي كروبي يادآور شد:« بعد از پرس و جوي فراوان دانستم كه اتهامي كه براي محمد زده اند برهم زدن امنيت از طريق نوشتن مقالات و شركت در تجمعات عنوان شده است. درحالي كه امنيت را كساني برهم مي زنند كه آزادي بيان و قلم را محدود مي كنند و مانع از اجراي قانون اساسي مي شوند. درباره محمد قوچاني هم با قاطعيت مي گويم كه نه در تجمعي شركت كرده بود و نه بعد از انتخابات مطلبي درباره تحليل انتخابات نوشته بود. به علاوه در بازداشت هاي اخير نقض قانون هاي صريحي صورت گرفته كه مسئولين امنيتي بايد پاسخگوي اين قانون شكني ها باشند نه اينكه به ديگران اتهام بزنند.»
پس از مريم باقي نوبت مهدي كروبي بود كه در مقام ميهمان، او هم بازداشت ها و بسياري اتفاقات ديگر اين روزها را زيرسئوال ببرد:« وقتي مسئولين براساس محاسبات اشتباه، برنامه ريزي كنند، وضعيت خطرناكي ايجاد مي شود. نتايج زندگي كردن در فضاي كاذب بسيار ناگوار است. » در اين ديدار همچنين حاضرين نسبت به ميزان رايي كه توسط وزارت كشور براي كروبي اعلام شده بود اظهار تعجب و پرسش كردند كه مهدي كروبي نيز با تاييد سخنان آنان به گفتن اين جمله بسنده كرد كه:« اين تعداد رايي كه اعلام شده براي من بسيار عجيب است. دانشجويان تحكيمي، دراويش گنابادي و اهل حق، روشنفكران و اعضاي ستادهاي انتخاباتي و توده مردمي كه به نام من راي به صندوق ريخته اند متعجب مانده اند از ميزان رايي كه اعلام شده است.» مهدي كروبي بعد از بيان اين جملات و درحالي كه آماده برخاستن و ترك منزل قوچاني بود، لازم ديد كه خطاب به حاضرين و ميزبانان خود يك يادآوري بكند:« نمي دانم آخرش چه مي شود اما خودم را براي همه چيز آماده كرده ام و تا آخرش هم خواهم ايستاد و از حقوق مردم دفاع خواهم كرد.»
***
ديدار با خانواده احمدزيدآبادي منزلگاه ديگر شيخ مهدي كروبي بود. مهدي كروبي با 70 سال سن وقتي چهارطبقه پله را طي كرد،همان آستانه در، نفسي تازه كرد و دستي بر سر سه فرزند احمد زيدآبادي كشيد و بعد از احوالپرسي با همسر اين زنداني سياسي وارد منزل شد. كروبي در پاسخ به نگراني هاي همسر زيدآبادي اطمينان داد كه وضعيت او و ديگر بازداشت شدگان را پيگيري خواهد كرد و وقتي ميزبان از او پرسيد كه چه پيش بيني از وضعيت و روزهاي آينده دارد، گفت:« وضعيت سختي حاكم است. انها در قله كوه هستند و ما همه در دشت هستيم. اصلا تصور نمي كرديم كه چنين وضعيتي حاكم شود. گمان مي كرديم كه هرچقدر تعداد شركت كنندگان در انتخابات بيشتر و انتخابات پرشور برگزار شود، امكان مهندسي راي كمتر مي شود. همه قبول دارند كه اين انتخابات بسيار پرشور بود اما آيا اصلا قابل تصور است كه آراي خاموش و تحريمي هاي گذشته و كساني كه بي تفاوت به انتخابات بودند پاي صندوق هاي راي بيايند و همه به احمدي نژاد راي دادند؟ خيلي خنده دار است كه بگوييم آراي خاموش در دفاع از احمدي نژاد پاي صندوق ها آمده اند.» كروبي در ادامه به اعتراض هاي مردمي و حضور مردم در خيابان ها اشاره كرد و گفت:« كساني كه انتخابات را از قبل مهندسي كرده بودند گمان نمي كردند كه دامنه اعتراض ها اينچنين فراگير شود و مردم منفجر شوند. مطمئن باشيد هيچكس اين توانايي را ندارد كه مردم را به خيابان ها بكشاند و ما هنوز حزب و گروهي سياسي نداريم كه قادر باشد اين مقدار جمعيت را به خيابان ها بياورد. درواقع اين مردم بودند كه وقتي پس از آن شور انتخاباتي با جابجايي آراي خود مواجه شدند، به اعتراض آرام روي آوردند اما همين اعتراض آرام هم تحمل نشد و برخورد خشني با مردم صورت گرفت.»
مهدي كروبي كه يكي از شعارهاي انتخاباتي خود را عبارت « اين بار همه نمي خوابيم» انتخاب كرده بود، با شوخي و خنده به حاضرين گفت كه:« اين بار اتفاقا احتياجي به بيدار بودن نبود. آخرين ساعات روز راي گيري در دفتر بودم كه اولين نتايج آرا در خبرگزاري فارس اعلام شد. فهميدم كه اين بار داستان از چه قرار است. ساعت يك به منزل رفتم و خوابيدم و جالب اينكه خيلي هم سريع خوابم برد. حتي بعد از خواندن نمازصبح با اينكه هميشه خيلي دير به خواب مي روم اما اين بار چون مي دانستم كه داستان تمام شده است خيلي زود خوابم برد.» كروبي در ادامه صحبت هاي خود به حاكم شدن فضاي حذف در ساختار سياسي كشور اشاره كرد:« در چهارسال اخير موج حذف در مجلس و شوراها بسيار شديد بود. حتي سطح حذف در مجلس هشتم بسيار بيشتر از مجلس قبلي بود. هيچ منطق و دليلي هم براي اين موج حذف وجود ندارد و اگر ساكت بمانيم و اعتراض نكنيم وضعيت به مراتب بدتر مي شود و كار ما هم سخت تر. امروز چرا يك مقام نظامي درباره پرونده هسته اي صحبت مي كند و از اتحاديه اروپا مي خواهد كه اول از ايران عذرخواهي كند و بعد مي تواند پاي ميز مذاكره بنشيند. حال آنكه اين درخواست برعهده وزير خارجه يا دبير شوراي امنيت ملي است. اين سخن را يك ديپلمات ايراني بايد بگويد نه يك چهره نظامي. نبايد به نظر برسد كه ما وضعيت سختي در آينده خواهيم داشت و اين اظهارنظرها علايمي روشن است.»
***
مهدي كروبي با خانواده عبدالله مومني نيز در منزل آنها ديدار كرد. او پس از حضور در منزل عبدالله مومني، سخنگوي سازمان ادوار تحكيم كه از سازمان هاي حامي او در تبليغات انتخابات بود، وقتي از يكي از حاضرين شنيد كه هنگام بازداشت عبدالله مومني را مورد ضرب و شتم قرار داده اند با لبخند، اشاره به حضور دو فرزند نوجوان مومني در جمع كرد و گفت:« پيش بچه ها اين حرف را نزنيد.» مهدي كروبي وقتي از احوالپرسي همسر و فرزندان عبدالله مومني فارغ شد، در پاسخ به يكي از حاضرين كه از وضعيت اين روزها پرسيده بود، گفت:« ما بايد سالهاي گذشته قدر نعمت را مي دانستيم اما ترس و تحفظ ما را بيچاره كرده است. در آن دوران ما نسبت به اتفاقاتي كه روي مي داد بي تفاوت بوديم و اقداماتي به موقع و منطقي انجام نداديم و اين عدم هماهنگي در كارها و اقدامات خودمحورانه و تكروي ها باعث شد تا چنين شرايطي براي ما رقم بخورد. ما دوره سختي را در پيش داريم. پشت جريانات اخير تفكري خاص خوابيده است و اگر اين تفكر پيروز شود كار بر ما سخت خواهد شد.بايد نيروهاي سياسي ايستادگي كنند و موجب عقب نشيني اين تفكر شوند. اكنون هم من و موسوي، چه خوب و چه بد ايستاده ايم. مردم هم فداكاري كردند اما مشكلات با ايستادن من يا شما حل نمي شود.» مهدي كروبي همچنين در ادامه به مباحثي كه در روزنامه هاي حامي دولت درباره انقلاب مخملين آمده نيز اشاره كرد تا بگويد:« چه كسي مي خواهد كار مخملي بكند؟ من و موسوي دنبال انقلاب مخملي هستيم؟ آقايان خودشان به دنبال اين هستند تا تمرين كنند كه چگونه با حركت هاي مخملي مي شود برخورد كرد.»
مهدي كروبي در پايان ديدار با خانواده عبدالله مومني با فرزندان او عكسي به يادگار انداخت و به خصوص با فرزند بزرگ او كه درواقع فرزند برادر شهيد عبدالله مومني است نيز جداگانه عكس انداخت و با اظهار اميدواري براي آزادي زودهنگام مومني منزل را ترك كرد تا در روزهاي آينده به ديدار با خانواده ديگر بازداشت شدگان اخير نيز برود


Thursday, July 2, 2009

our "selected" president

گاف شورای نگهبان و وزارت کشور در تقلب

وزیر اطلاعات در گفتگوی ویژه خبری که قبل از شمارش 10 درصد آرا انجام شد - تا نشدن ورقه های رای را نشانه تقلب می داند و چند روز بعد شورای نگهبان ورقه های تا نشده را جلوی دوربین شمارش می کند.


اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام


اعتراض مردم سرکوب شده، کسانی که باید مدافع حقوق مردم باشند آن ها را تحقیر می کنند و در فضایی تبلیغاتی که مدام از آن سم به جامعه تزریق می شود حرکت مترقی و آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی با منشاء بیگانه تعبیر می شود و چهره هایی که همگی سابقه ای روشن دارند هدف پروژه نخ نمای تواب سازی و گرفتن اعترافات بی اساس و نمایشهای تلویزیونی قرار می گیرند و آنگاه دم از آشتی ملی و فضای آرام زده می شود؟!
سید محمد خاتمی در دیدار با خانواده های دستگیر شدگان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: علاقمند بودم امروز می توانستم همه خانواده هایی که در سراسر کشور عزیزانشان در بند هستند و هیچ فریادرسی ندارند را از نزدیک در یک جمع ببینم و ضمن تشکر از نجابت و صبوری آنها و تلاشهای عزیزانشان که به طور قطع در جهت آرمانهای انقلاب و ارزش های تحریف نشده نظام بوده به یکایک آنها عرض ادب و احترام کنم و مراتب همدلی خود را با آنها ابزار کنم. همانطور که وظیفه داشتم با خانواده هایی که عزیزانشان در جریان اعتراضات آرام مردمی بی رحمانه به شهادت رسیدند و حتی از برگزاری مجلس بزرگداشت هم محروم شدند دیدار کنم و حضورا تسلیت بگویم. تعداد این عزیزان کم نیست، این را آمارهای رسمی و غیررسمی می گویند.
نظام جمهوری اسلامی باید حتی نسبت به ریختن یک قطره خون هم حساس باشد و با دوراندیشی و احساس مسؤولیت به مسأله رسیدگی کند، نه اینکه با ایجاد فضای تبلیغاتی مسموم حرکت آرام و هوشمندانه مردم را اغتشاشی که توسط چند نفر از بیرون نظام هدایت می شود بخواند. این توهین به شعور و بلوغ سیاسی مردمی است که با رأی خود برای تغییر ساز و کارهای غلط به عرصه آمدند، نه برای تغییر نظام و اعتراضشان هم به این بود که سرنوشت رأیشان چه شده است؟
تلاش ما در تمام این مدت دعوت مردم به حضور در صحنه انتخابات بود و احساسمان این بود که ما هم جزئی از نظامیم؛ البته با تعریفی که از نظام داشتیم و هنوز هم اعتقاد داریم هر خودسری نباید به نام نظام انجام شود.
تعریف ما از نظام جمهوری اسلامی نظامی است که مردم در آن محور و مدارند و بزرگترین سرمایه آن اعتماد مردم است و وظیفه خطیر حاکمیت صیانت از آراء‌ مردم است.
در سفرهای مختلفی که در جریان انتخابات داشتم مردم از من می پرسیدند تضمین شما برای صیانت از آراء ما چیست؟
بخش قابل توجهی از مردم به دعوت ما به صحنه آمدند اما با این نتیجه و این برخوردها مطمئن باشید دیگر نه ما می توانیم با اطمینان کسی را به حضور در صحنه دعوت کنیم و نه دیگر کسی حرف ما را خواهد پذیرفت.
اگرچه من هم مانند شما نگران عزیزانی که دستگیر شده اند هستم و از مرگ تعداد زیادی از هموطنانمان داغدار، اما نگرانی اصلی همه ما از میان رفتن اعتماد مردم به عنوان بزرگترین پشتوانه و سرمایه نظام است.
پیشنهاد مشخص ما برای برون رفت از این وضعیت تشکیل یک هیأت کاملا بی طرف برای بررسی تمامی جوانب این انتخابات بود تا پس از بررسی دقیق و موشکافانه اگر به تخلفی پی برد نظام با شجاعت به آن اعتراف کند و اگر مسأله ای در میان نبود با استدلال منطقی اذهان مردم اقناع شود.
فلسفه انتخابات با همه هزینه هایش این است که نماینده مردم بر مسند امور گماشته شود، اما زمانی که ذهن جامعه از نتایج انتخابات اقناع نشده است فلسفه اصلی انتخابات زیر سؤال خواهد رفت و نظام شکست خواهد خورد.
متأسفم از اینکه اعلام کنم جرم شما و عزیزانتان این است که در ایران ماندید و برای تقویت نظام و تأمین حقوق مسلم مردم تلاش کردید و اینک باید مورد بی مهری و کم لطفی قرار گیرید.
کسانی که لب به اعتراض گشودند دلسوز ایران بودند، دلسوز نظام بودند. خیرخواهان هم متفق بودند که برای داوری درباره انتخابات به مرجعی که بی طرف نیست اکتفا نکنید.
تشکلهای رسمی و ریشه دار انقلاب از وزارت کشور برای برگزاری تجمعی قانونی در اعتراض به نتایج انتخابات درخواست مجوز کردند. اما عدم صدور مجوز از یک سو و بستن تمام راههای ارتباطی خیرخواهان و بزرگان با مردم باعث شد آن حضور میلیونی که از حیث جمعیت از بزرگترین راهپیمایی های انقلاب چیزی کم نداشت اتفاق بیافتد، در کمال آرامش، بدون شعار و تنها با این پیام که سرنوشت رأی ما چه شد؟
و پاسخ حکومت به این حرکت بزرگ مردمی چه بود؟! ریختن خون مردم، امنیتی کردن فضای جامعه و اتهام زنی به خیرخواهان نظام.
واقعا جای تعجب دارد که موسوی عزیز که از سرمایه های نظام است و در ایمان و تدین و پایبندی او به راه امام شکی نیست، امروز با ایجاد فضایی کاملا یک طرفه و با بستن تمامی راههای قانونی ارتباطی بر روی جامعه و در فضای تبلیغاتی مسموم صدا و سیما و روزنامه های دولتی که از طریق آن ها فقط سم در جامعه پراکنده می شود با انواع اتهامات بی اساس آماج حمله قرار گرفته است! مگر ایران چند نفر مانند مهندس موسوی و آقای کروبی دارد؟
امکانات مخابراتی، اینترنت و مطبوعات را به شدت محدود کرده اند و در فضایی کاملا بسته و امنیتی که هر روز دهها نفر در کمال بی خبری دستگیر می شوند رسانه به اصطلاح ملی بارها و بارها صحنه های خاصی را نشان می دهد تا از آن برای تحریک احساسات بخشی از جامعه بهره برداری کند و آنگاه انگشت اتهام را به سوی مردم نشانه می گیرند که چرا برای دریافت اخبار و اطلاعات به منابع دیگر رجوع کرده اند!
میلیون ها نفر از مردمی که صدا و سیما مرتب از حماسه آنان دم می زند به نشانه اعتراض و در حالی که تمام راههای قانونی به روی آنها بسته شده به صحنه آمده اند، دهها نفر کشته شده اند و صدها نفر مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند! کجاست صدا و سیما که این ها را به جامعه نشان دهد؟ مسلم است که در این فضا افراد معدودی هم سوء استفاده خواهند کرد، اما نه زن و مرد و پیر و جوانی که برای نشان دادن اعتراض خود با سکوت به خیابان آمده اند.
من با تمام احترام و علاقه ای که به آیت الله شاهرودی دارم به صراحت می گویم آنچه امروز شاهد آن هستیم خلاف بند بند بخشنامه ای است که خود شما تحت عنوان حقوق شهروندی صادر کردید و مجلس ششم آن را به عنوان قانون تصویب کرد. وظیفه قانونی و شرعی شما بود که به عنوان رئیس قوه قضائیه از ابتدای بروز این حوادث با جدیت اعمال مسؤولیت می کردید و در مورد نحوه بازداشتها، اختیار وکیل، شرایط زندانیان و بازجوییها قانون شکنان خشونت گرا را موظف به رعایت قانون و شرع می فرمودید. اگرچه تشکیل هیأتی برای رسیدگی به این موضوع پس از یک هفته جای امیدواری است ولی اعمال مسؤولیت شما یعنی آزادی این جمع کثیر، رسیدگی به تمام افتراهایی که به شخصیتها و سرمایه های نظام زده شده،‌ توهین هایی که به مردم شده.
من هرگز چه در زمان مسؤولیتم و چه حالا از عمل مجرمانه دفاع نکرده ام، ولی شما مسؤولید به حکم وظیفه پیگیری کنید تا این نگرانی رفع شود.
مگر هرکس می تواند به هر صورت خواست مردم را بازداشت کند، بعد آنها را بازجویی کند و بدون اینکه کسی اطلاع از نحوه برخوردها و فشارهای وارده به آنها داشته باشد تواب سازی و اعتراف گیری کند و پیش از اینکه در دادگاهی صالح این اعترافات بی اساس و بی ارزش به قضاوت گذاشته شود آنها را در سطح جامعه منتشر کند و دستگاه قضایی اظهار بی اطلاعی کند؟!
اگر اینچنین است تکلیف بر همه ما روشن است.
اگر معتقدید جرمی واقع شده مکلفید به صراحت قانون متهم را با رعایت تمام حقوق شهروندی و با ارائه حکم قضایی که دال بر طرح شکایت حقیقی یا حقوقی از وی باشد بازداشت کنید، به او حق انتخاب وکیل بدهید، و آنچه قانون اساسی به عنوان حقوق یک شهروند برشمرده برای او فراهم آورید و در دادگاهی صالح به جرمی که ادعا شده رسیدگی کنید، نه اینکه به این شکل فله ای علاقمندان به نظام و ایران توسط عده ای که هیچ کس مسؤولیت کارشان را به عهده نمی گیرد دستگیر شده، تحت فشار قرار گیرند و دستگاه قضایی و اطلاعاتی کشور رسما اظهار بی اطلاعی کند؟
دلسوزان نظام از هر دو جناح در مورد نتایج اعلام شده انتخابات یک صدا گفتند اعتراض مردم باید مورد توجه قرار گیرد و با اکتفا به قضاوت مرجعی که بی طرفی اش با جانبداری چند تن از اعضاء سرشناس آن از یک طرف این ماجرا به کلی زیر سؤال رفته جامعه اقناع نخواهد شد و نشد و مرحمی بر این زخم نخواهد گذاشت و نگذاشت.
حالا همه از فضای آرام سخن می گویند.
فضا چگونه باید آرام شود؟ با ادامه این دستگیریها، با امنیتی کردن بیشتر فضا؟! آشتی ملی به این ترتیب؟!
واقعیت این است که جامعه از نتیجه ای که اعلام شده اقناع نشده است.
اگر خواهان آرامش در جامعه ایم، باید مسببین این خشونتها و دستگیریهای غیرقانونی به سرعت شناسایی و به مردم و مراجع قضایی معرفی شوند و این فضای زشت امنیتی برداشته شود.
بعد در آرامش همه چیز را بسنجیم و ببینیم که چه کسانی شرایط برد برد را برای نظام به باخت باخت تبدیل کردند.
در فضایی که خشونت حاکم شد عقل رخت بر می بندد و مسبب تمام این خساراتی که متوجه ایران و جمهوری اسلامی شد بانیان این خشونت هستند.
آنانکه اعتراض مردم را سرکوب می کنند بزرگترین پشتوانه نظام را از بین برده، فرصت را برای سوء استفاده بیگانگان و مغرضان فراهم می کنند، نه کسانی که مردم را به صحنه فراخوانده و خواهان رسیدگی به اعتراض مردم در فضایی بی طرف و مورد اعتماد جامعه هستند.
کسانی که باید مدافع حقوق مردم باشند آن ها را تحقیر می کنند و با به کار بردن الفاظی سخیف و عجیب احساسات بخشی از جامعه را تحریک کرده اند و بزرگترین تهمت ها و اهانت ها را به چهره هایی که هر یک سرمایه نظام هستند روا داشته اند مجرم اند، نه عزیزان شما که جرمشان دفاع از حق مردم برای تعیین سرنوشت خود بوده و از آراء مردم دفاع کرده اند.
در فضایی تبلیغاتی که مدام از آن سم به جامعه تزریق می شود حرکت مترقی و آرام مردم به اغتشاش و انقلاب رنگی با منشاء بیگانه تعبیر می شود و چهره هایی که همگی سابقه ای روشن دارند، با اعمال روشهای غیرقانونی و غیرشرعی دستگیر می شوند و هدف پروژه نخ نمای تواب سازی و گرفتن اعترافات بی اساس و نمایشهای تلویزیونی قرار می گیرند و شاهد رفتارهای زشتی هستیم که سالها پیش ریشه آن لااقل در وزارت اطلاعات کنده شد و آنگاه دم از آشتی ملی و فضای آرام می زنیم؟!
این حرفهای بی اساس یعنی چه؟ براندازی و انقلاب رنگی یعنی چه؟
اگر این فضای مسموم تبلیغاتی و امنیتی ادامه پیدا کند، با توجه به آنچه انجام گرفت و یک طرفه اعلام شد باید بگوییم کودتای مخملین علیه مردم و جمهوریت نظام صورت گرفته.
با وضعی که ایجاد شده اگر اعتماد عمومی به جامعه بازنگردد هیچ کس دیگر دعوتی از سوی خیرخواهان برای حضور در صحنه را نخواهد پذیرفت. حتی اگر فقط ده درصد از جامعه به حاکمیت بی اعتماد شده باشد فاجعه است، در حالی که هر نگاه واقع بینی می بیند که دامنه بی اعتمادی بسیار گسترده تر است.
فضای آرام زمانی ایجاد می شود که اعتماد مردم جلب شود و بدانند بر سر آرائشان چه آمده، ضاربین و قاتلین مردم بی گناه شناسایی و محاکمه شوند و خسارت های مادی و معنوی جبران شود.
همه شما را که مؤمن، معتقد و دلسوز ایران و جمهوری اسلامی هستید به صبر دعوت می کنم.
هیچ کار درستی به نتیجه نمی رسد مگر با صبر و تحمل. به خدا توکل کنید و با تمام توان از مسیرهای قانونی حق مسلم خود را مطالبه نمایید.
مطمئن باشید من هم همانطور که تا به حال اقداماتی کرده ام باز هم از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد و امیدوارم مجموعه نیروهای نظام با تدبیر و دلسوزی و عقلانیت این اعتمادسازی را جدی بگیرند و امیدوارم آیت الله شاهرودی در ماههای آخر مسؤولیتشان در قوه قضائیه با اعمال مسؤولیت سریع و قاطع زمینه آزادی عزیزانتان و جلوگیری از ادامه این خشونت ها را فراهم آورده و باقیات الصالحاتی برای خود به جای گذارند.
نباید تصور کرد که با سرکوب اعتراضات مردم اقناع می شوند، اعتراضی که سرکوب شود ادامه خواهد یافت اگرچه ممکن است شکل آن تغییر یابد. ابراز نظر و اعتراض حق مردم است و حکومت موظف است آن را پاس دارد.
در آغاز این دیدار خانواده دستگیرشدگان که اکثرا فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و وکلا هستند پس از شرح چگونگی و زمان دستگیری آنها، ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نگهداری عزیزانشان و با اعلام بی خبری کامل از شرایط روحی و جسمی آنها که تنها با یک تماس تلفنی کوتاه حیات خود را اعلام کرده اند خواستار آزادی هرچه سریعتر عزیزانشان شدند که با تلاش و کوشش شبانه روزی و تشویق مردم برای حضور در صحنه انتخابات، حماسه ای بزرگ را در تاریخ آفریدند و اینک در کمال ناباوری به عنوان عوامل بیگانه تحت فشار قرار گرفته اند تا در نمایشهای تبلیغاتی به گناه های ناکرده اعتراف کنند و پاسخ مسؤولان دستگاه قضایی به دادخواهی به حق آنها تنها اظهار بی اطلاعی و بعضا جملاتی است که با نوعی تحقیر شکننده همراه است.
خانواده های فعالان سیاسی و روزنامه نگاران و وکلای دستگیر شده، ضمن محفوظ دانستن حق اعتراض خود به آنچه امروز شاهد آن هستند، از ایجاد شکافی عمیق میان راه و اندیشه های حضرت امام و مسیری که جمهوری اسلامی در صورت ادامه این روند در آن قرار می گیرد ابراز نگرانی جدی نموده، خواستار ورود خیرخواهان و عقلای جامعه و به ویژه یاران و نزدیکان حضرت امام به صحنه و جلوگیری از بروز انحرافی شدند که می تواند انقلاب و اسلام را با خطرات جدی روبرو کند

from: khatami.ir


...

Wednesday, July 1, 2009

خبرنگاران بهت زده در مقابل 4 صندوق اخذ رای در کتابخانه شیراز

استاندار فارس و امام جمعه شیراز در حالی به صندوقهای رای که در کتابخانه در حال ساخت شیراز برخوردند که تیم خبرنگاران محلی آنها را همراهی می کردند

به گزارش پایگاه خبررسانی عبرت یک خبرنگار شیرازی فاش کرد در جریان بازدید سرزده امروز چهارشنبه 10 تیر آقای رضازاده استاندار فارس و آیت الله ایمانی امام جمعه شیراز و خبرنگاران روزنامه های محلی شیراز از عملیات احداث ساختمان کتابخانه مرکزی شیراز،که در چهار راه حافظیه این شهر قرار دارد ،چهار صندوق رای در ساختمان نیمه کاره کتابخانه کشف شد

به گزارش محمدرضا نسب عبداللهی،روزنامه نگار در شیراز،عضو انجمن صنفي روزنامه نگاران ايران ، استاندار فارس پس از مواجه شدن خبرنگاران با این صندوق ها از آن ها خواست که به این موضوع در رسانه ها اشاره ای نکنند،او این صندوق ها را جزو «اسناد ملی» اعلام کرد

این خبرنگار شیرازی در وبلاگش نوشت :ساختمان نیمه کاره کتابخانه مرکزی شیراز که شعبه ای از کتابخانه ملی است در نزدیکی تالار حافظ شیراز(چهار راه حافظیه)قرار دارد ،صندوق های رای در حالی کشف شده اند که بنا بر قوانین انتخابات،پس از پایان شمارش آرا، صندوق ها باید به تهران فرستاده شده باشند

اطلاع رسانی عبرت صرفا جهت اطلاع مسئولان کشور میباشد


عکس چهار صندوق

منبع :http://nasabonline.blogfa.com

بدنبال انتشار این خبر و همزمان با نشر آن در عبرت خبرگزاری ایرنا در گفتگویی با دکتر علي اکبر صفي پور عصر گفت: يکي از وظايف سازمان اسناد و کتابخانه ملي ايران شناسايي ، جمع آوري و نگهداري کليه اسناد و مدارک توليد شده در نهادهاي دولتي مي باشد!

http://ebrat.ir/fa_default.asp?RP=M_content.asp&P1N=ContentID&P1V=2511

بیانیه موسوی بعد از تایید انتخابات



بسم الله الرحمن الرحیم

هموطنان عزیز

همان‌گونه که انتظار می‌رفت شورای نگهبان، پس از نمایش‌هایی که توجه هیچ‌کس را جلب نکرد، و با چشم بستن بر روی انبوه تقلب‌ها و تخلف‌های صورت گرفته، سرانجام نتایج دهمین دورة انتخابات ریاست جمهوری را تایید کرد. جشنواره‌ای که تجدید حیات ملت ما را مژده می‌داد با تقلب و تخلف از عهدهای اسلام و انقلاب با ناگوارترین صحنه‌ها به پایان رسید؛ با حمله به خوابگاه دانشجویان، با خون‌های ریخته شده، جوانان کتک خورده و مورد اهانت قرار گرفته، صدا و سیمای از انظار جامعه افتاده، قلم‌های شکسته، روزنامه‌های بسته، با فضای امنیتی کودتاگونه و بی‌اعتمادی تلخ و گستردة مردم نسبت به نتایج اعلام شده برای انتخابات و دولت ناشی از آن. به زودی گرمای حادثه فرو می‌نشیند و دست‌اندرکاران این ماجرا با صورت‌حساب بلندبالای اشتباهات خود روبرو می‌شوند. آیا آنان از تحمیل آنچه روی داد سود بردند؟

از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد و اکثریتی از جامعه، که اینجانب نیز یکی از آنان هستم، مشروعیت سیاسی آن را نمی‌پذیرد. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.

خطر در پیش است. نظامی که به مدت سی‌سال به اعتماد مردم متکی بود نمی‌تواند یک شبه قوای امنیتی را جایگزین این نقطه اتکا کند. این اعتماد لطمات جدی دیده است؛ اگر انکار این واقعیت سودی می‌رساند، ما نیز با منکران آن هم‌صدا می‌شدیم، از بس که خطر عظیم است. اگر آنچه انکارش می‌کنیم واقعا صحت ندارد، چرا به دیگران اجازه اجتماع نمی‌دهیم تا معلوم شود که چقدر اندکند.

باید باز گردیم، هنوز دیر نشده است. هنوز می‌توان اطمینان آسیب دیدة مردم را بازسازی کرد؛ امنیت نظام ما در گرو چنین کاری است. فرزندان انقلاب را از زندان‌ها آزاد کنید. حبس آنان جز تغذیه غریزه فرافکنی در وجود خود شما فایده‌ای ندارد. مردم چگونه می‌توانند به حکومتی اعتماد کنند که دوستان و همکاران و فرزندانش را به صرف توهم در بند می‌کند؟ چیره کردن فضای امنیتی بر جامعه جز صدمه زدن به عواطف ملت نسبت به نظام اثری نمی‌گذارد. مطبوعات آزاد مجاری تنفسی یک جامعه سالمند؛ برای ترمیم اعتماد مردم این مجاری را مسدود نکنید.

باید به اسلام باز گردیم، اسلام ناب محمدی که تحجر را بر نمی‌تابد و تا قیام قیامت برای معضلات جدید بشریت پاسخ‌های بکر و نو دارد. به اسلامی باز گردیم که ما را به امانت و راستی فرا خوانده است.

به صداقت بازگردیم. چگونه از مردم می‌خواهیم ایمان‌های مذهبی‌شان را سرمایه اعتماد به ما قرار دهند در حالی که صراحتا به آنان دروغ گفته می‌شود؟

به خرد بازگردیم. کشوری به عظمت ایران را، با آرمان‌هایی به بزرگی اهداف انقلاب اسلامی و با دشمنانی به آن سرسختی و کینه‌توزی که می‌شناسیم با دور ریختن سی سال تجربه مدیریتی و انکار ضرورت برنامه‌ریزی و تصمیمات خلق‌الساعه فردی اداره نمی‌‌توان کرد.

به قانون بازگردیم؛ به قانون اساسی، این بزرگترین میثاق ملت. به قوانینی که خود وضع کرده‌ایم پایبند بمانیم و آنها را اجرا کنیم. بدون این کار سنگ روی سنگ بند نخواهد ماند.

مردم به حکومتی اعتماد می‌کنند که آنان را محرم بداند. چرا باید مهم‌ترین مسائل مملکت از مردم پنهان باشد؟ محرم دانستن ملت و شفافیت اطلاعات اولین قدم در راه مبارزه با فساد است، حال آن که مردم ما حتی به اندازه خواندن خبرهای چند روزنامه محرم دانسته نمی‌شوند.

به مردم بازگردیم. چرا هر گره سهلی را با دندان‌های امنیتی باز می‌کنیم؟ چرا به کوچکترین بهانه،‌ هرکسی را از دایره خود‌ی‌های‌مان دور می‌کنیم؟ این یکی بیش از اندازه جوان است، آن یکی بیش‌ از اندازه هنرمند است، آن یکی روشنفکر است، این یکی با ما اختلاف سلیقه دارد، آن یکی دانشجوست، این یکی از کار ما ایراد می‌گیرد، آن یکی به گروه ما تعلق ندارد، این یکی قدش بلند است، آن یکی خیلی شیک‌پوش است. آن‌قدر از دور خود می‌رانیم تا این که تنها می‌مانیم. این شیوه انقلاب اسلامی نیست، و شیوه اسلامی نیست که آغوشش را به روی همه باز می‌کند و به صرف شهادت زبانی، انسان‌ها را در دایرۀ خود می‌آورد.

چرا باید پس از یک انتخابات سرنوشت‌ساز در معرض چنین خطراتی باشیم، حال آن که انقلاب و نظام ما در آستانة تحصیل بزرگترین دستاوردها بود؟

مردم!

ما راهی دور و در نگاه نخست غیرقابل عبور را در چند ماه کوتاه پشت سر گذاشته بودیم. ما با هم این فاصله را آمدیم؛ از فضایی که به گرد دروغ و تردید و به غبار رمیدن‌های گروهی، طبقاتی، خانوادگی و بین‌نسلی آلوده شده بود، از دورانی که نطفه نا‌امیدی شروع به رشد کرده بود، زمانی که فاصله مردم از نظامشان روز به روز بیشتر می‌شد، تا با هم مقدمات انتخابات را به جریانی طولانی از یک تجدید حیات ملی تبدیل کنیم؛ فضایی پر از آشتی، شادی، آگاهی و نشاط، عرصه‌ای که در آن دوستداران نامزدها در حالی که خنده از لبانشان رخت بر نمی‌بست می‌توانستند با یکدیگر به بحث درباره آینده بنشینند و آن آزادی فرزانه که انقلاب ما وعده‌اش را داده بود تجربه کنند. فضایی که در آن کسی خود را شهروند درجه دوم و غیرخودی با انقلاب و نظام اسلامی نبیند، و کرد و لر و عرب و بلوچ و ترک و هر قوم دیگر و پیر و جوان و میانسال و هر قشر دیگر و هر صنف دیگر و هر سلیقۀ دیگر که تا چند ماه پیش خود را بیگانة با سرنوشت کشور می‌دید همچون عهد نخست جمهوری اسلامی، خویشتن را از نو در دایره صاحبان انقلاب بیابد.

ما با هم آمدیم تا با تجسس در احوال شخصی مردم مخالفت کنیم و از نفرت‌پراکنی و پرونده‌سازی بیزاری بجوییم. با هم آمدیم تا حاکمیت عقل و عشق را توامان داشته باشیم. همۀ ما به چهرۀ رحمانی اسلام رو کردیم و در این رویکرد میراث تمدنی ایران عزیز و بزرگ را تجدید شده دیدیم، تا آنجا که در مساجد شعار ایران، ایران! را با طنینی که هنوز در تکبیرهای شبانۀ شما شنیده می‌شود سر دادیم و کسی احساس نکرد که ایران جدای از انقلاب و یا جدای از اسلام است، بلکه اسلام و ایران و انقلاب از تحجر و کهنگی و تعصب و خارجی‌گری جداست. اسلامی که در ورای تمایزات عقیدتی و طبقاتی و قومی و جنسیتی کرامت انسان‌ها را ارج می‌نهد و اصل می‌داند. اسلامی که شوینده هر نوع نابرابری در مقابل قانون و پرچمدار تکریم حقوق شهروندی است.

مردم!

علیرغم آنچه روی داد، ما در این چند ماه آرزوهای بلند و کوشش‌های خالصانۀ خود را نباختیم. ما در این میانه مستوره‌ای از تحقق آرمان‌هایمان را یافتیم و دیدیم که آنچه به‌ دنبال آنیم چقدر خواستنی است و چه نسبت نزدیکی با حقیقت اسلام و انقلاب و هویت ملی ما دارد. این دستاوردی است که هیچ‌کس نمی‌تواند آن را از ما بستاند. ما با هم سرمایه‌ای اندوخته‌ایم که پشتوانه و بستر حرکت‌های آتی ما و فرزندانمان خواهد بود و این خط سبز جوشیده از فطرت‌های مردم و واقعیت‌های تاریخی کشور و انقلاب همچنان در طول سال‌ها ادامه خواهد یافت تا به مقصد نهایی خود برسد. ما برای حفظ این دستاورد بزرگ همچنان ایستادگی خواهیم کرد.

تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست. به سابقه دیرینه این سرزمین نگاه کنید. در زندگانی ما مردم که از کهن‌ترین تمدن‌ها زاده شده‌ایم، فراز کنونی جزئی از یک تاریخ طولانی است. ما در جاده‌ای به درازای تاریخ همه بشریت قدم می‌زنیم. در این جاده چه بسیار ملت‌ها که منقرض شدند و جز داستانی از آنان باقی نماند. آن چیزی که ملت ما را به خلاف آنان و علیرغم سخت‌ترین رویدادها زنده نگه داشت امید بود، زیرا آفت این راهپیمایی هزاران ساله ناامیدی است. مردم ما می‌توانستند با بدبینی و ناامیدی حوادثی شبیه به آنچه را که در جریان انتخابات گذشته با آن روبرو شدیم پیش‌بینی کنند و به صحنه نیایند. آیا آنان اشتباه کردند که به این پیش‌بینی‌ها اعتنا نکردند؟ نه! آنان به مقتضای روح امیدی که هسته درونی هویت ملی ما را شکل داده و ما را در طول هزاره‌ها زنده نگه‌ داشته است چنین کردند. به‌ویژه با جوانان می‌گویم که اگر می‌خواهید ایرانی باقی بمانید از شعله امید در سینه‌های خود محافظت کنید، زیرا امید بذر هویت ماست؛ بذری که با نخستین باران شروع به روییدن می‌کند و جان هرکسی را که هنوز ایرانی باقیمانده است، در هر کجای جهان که بیتوته کرده باشد به اهتزاز در می‌آورد، تا از نو خود را در سرنوشت این خاک شریک بداند.

امیدی که هویت ما را شکل داده است معطوف به چه چیز است؟ قطعا معطوف به امور غیر واقعی و خرافه‌های واهی نیست، و الا نمی‌توانست ملتی را برای هزاران سال زنده نگه دارد. بلکه این امید معطوف به لطف و فضل الهی است. اگر علاقه به این هویت تاریخی کمترین فاصله‌ای با اسلام ندارد، به این خاطر است. ما آمده بودیم این علاقه را احیا کنیم. از این هویت خود فاصله نگیریم. شما وظیفه خویش را به درستی انجام داده‌اید و غیر ممکن است که لطف خداوند مردمی را که با نیت‌های پاک ادای وظیفه می‌کنند تنها بگذارد.

امید به صرف گفتن و شنیدن شکل نمی‌گیرد و تنها زمانی در ما تحکیم می‌شود که دستانمان در جهت آرزوهایی که داشتیم در کار باشد. دستانمان را به سوی یکدیگر دراز کنیم و خانه‌هایمان را قبله قرار دهیم. واجعلوا بیوتکم قبله. به خودتان و دوستان همفکرتان برگردید و این بار هر شهروند محوری باشد برای یک فعالیت مفید سیاسی،‌ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و منتظرتشویق و کمک دولتی که وجاهت خود را از دست داده است نباشد.

مسئولیت تاریخی ماست که به اعتراض خود ادامه دهیم و از تلاش برای استیفای حقوق مردم دست بر نداریم. مسئولیت دینی ماست که نگذاریم انقلاب و نظام به آنچه اسلام نمی‌پسندد استحاله بیابد. مسئولیت انقلابی ماست که اجازه ندهیم حاصل خون صدها هزار شهید به یک دولت امنیتی تنزل پیدا کند و مستهلک شود. لیکن برای آن که این اعتراض به نتیجه‌ای دلخواه برسد باید چند اصل مهم را رعایت کنیم:

- نظام و انقلاب اسلامی میراث و میوه مبارزات تاریخی دویست‌ ساله شما با استبداد و عقب‌ماندگی است. جمهوری اسلامی نظامی‌است که اگر بر اساس عهد نخستین و نسخه‌ اصیلش به اجرا درآید تمامی خواسته‌های ما را در بر می‌گیرد. مبادا کسی فریب شعارهای ساختارشکنانه را بخورد. اینجانب قویا با چنین وسوسه‌ای مخالفم و اعتقاد دارم قانون اساسی ما همچنان دارای ظرفیت‌های ارزشمند تحقق نایافته‌ای است که باید با فعالیت همه نخبگان روحانی و دانشگاهی و اندیشمندان کشور اجرای آنها به صورت مطالبه‌ای ملی درآید.

به یاد آوریم که ملت ما در انقلاب اسلامی به دلیل عدم انعطاف در قبال خواسته‌های به حقش، که از زبان امام راحل بیان می‌شد، مجبور به ساختارشکنی گردید. به همه نهادهای تصمیم‌گیر در نظام توصیه می‌کنم که چون شورای نگهبان عمل نکنند و مجاری را برای اصلاح اشتباهات باز بگذارند، زیرا که بسته شدن این راه، تهدید ساختارشکنی را به عنوان تنها بدیل مطرح خواهد کرد، و این بدیلی است که همة ما هزینه سنگین آن را می‌دانیم و قاطعانه با آن مخالفیم. همچنین تاکید می‌کنم که تعلل در محقق ساختن آرمان‌هایی چون قانون‌گرایی، عدالت، آزادی و حاکمیت مردم بر سرنوشت خود، و به ویژه اصول معطل مانده قانون اساسی مشروعیت‌سوز است.

- اسلام آن پوستین وارونه‌ای نیست که برخی مخالفان شما پوشیده‌اند. شیوه آنها این است که هر چیز مقدس و مبارکی را به نفع سلیقه خود مصادره کنند، تا جایی که حتی اگر بتوانند شال سبز شما را هم می‌ستانند. اسلام راستین نسبتی با ظاهرسازی‌ها و کج‌اندیشی‌های آنان ندارد، بلکه مکتبی رهائی‌بخش است که اگر به حقیقت و نورانیت آن برسیم دوای تمامی دردهای شخصی و اجتماعی ماست.

- ماجرای ما، هر چقدر تلخ، یک اختلاف خانوادگی است که اگر خامی کنیم و بیگانگان را در آن دخالت دهیم به زودی پشیمان خواهیم شد.

- در اعتراض و حرکت اصلاحی و اصولی ما هیچ‌کس نباید صدمه ببیند. ما زمانی در تلاش خود موفق خواهیم بود که ابتکارهای ما برای احقاق حقوقمان تا آن حد اندیشیده شده، کارآمد و در چارچوب قانون باشد که حتی کودکان خردسال و زنان باردار بتوانند در آن شرکت کنند.

- ما در برهه‌ای و گریوه‌ای از تاریخ کشور خود قرار داریم که راه‌حل بسیاری از مشکلات‌ ما قانون است. درست است! قانون همیشه بی‌عیب نیست. درست است! قانون عرفی قراردادی اجتماعی است و به مانند هر عهد و پیمانی که انسان‌ها با هم می‌بندند رعایت آن تنها تا زمانی الزامی است که طرف مقابل نیز به آن پایبند باشد. درست است! مخالف شما قانون‌ اساسی را زیر پا می‌گذارد، به خلاف نص این میثاق ملی شما را از حق برگزاری اجتماعات محروم می‌کند، بلکه حتی اگر به نشانه اعتراض پارچه‌ای سبز به دستتان ببندید به رغم اصول متعدد قانون اساسی و قوانین بی‌شمار عادی، خود آن کسی که مسئول حفظ امنیت است شما را مورد ضرب و شتم قرار می‌دهد. درست است! متقلبان و دروغگویان تنها به نیت تحمیل منویاتشان در پشت نام قانون سنگر گرفته‌اند. لیکن تلاشی که ما وارد آن شده‌ایم یک مشاجره و تلافی‌جویی نیست. ما را عصبانیت یا جاه‌طلبی یا خودپسندی برنیانگیخته است، بلکه حرکت ما اقدامی برای اصلاح و تامین بهروزی کشور است. برای رسیدن به چنین هدفی جا دارد که ما حتی به جسد قانون احترام بگذاریم، زیرا می‌دانیم که در فردای نزدیک، زمانی که کوشش‌مان به ثمر می‌رسد، نخستین اصلی که باید آن را نهادینه کنیم پایبندی به قانون است. این شالوده‌ای است که امروز صبورانه می‌ریزیم تا بر رویش بنای رفیع فردایمان را استوار کنیم.

- سرانجام وحدت. همه شما را به برادری دعوت می‌کنم. پیروزی ما در گرو معاضدت و پیوند با یکدیگر است، و در این یکدیگر تمایزی میان ما و مردمی که به دیگران رای داده‌اند نیست. حتی آنانی که اینک رو در روی ما به خشونت متوسل می‌شوند در اخوت ما شریکند، زیرا ما به دنبال آینده‌ای هستیم که در آن همان کسی که خواهر و برادرمان را در خیابان‌ها کتک زده است، سعادتمندتر، معنوی‌تر، سالم‌تر و زیباتر از امروز زندگی کند. رنگ سبزی که ما به عنوان نماد خود انتخاب کرده‌ایم یک معنایش هم این است؛ رنگ سبزی که ما را به اهل‌بیت نور، اهل بیت راستی، اهل‌بیت خرد، اهل بیت کرامت و فضیلت پیوند می‌دهد.

شاید بگویید که با این همه قید و بند دیگر فرجه‌ای برای بیان اعتراض باقی نمانده است. این گمان خامی است که مخالفان سطحی‌اندیش و افراطی شما در سر دارند. الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا. کسانی که در راه خدا می‌کوشند خداوند آنان را به راه‌های خود هدایت می‌کند. به عنوان نمونه‌هایی از این هدایت به یاد آورید که خداوند چگونه آرامش را بر اجتماعات بی‌کرانة‌تان مستولی می‌کرد و یا در خلال آنها ظرفیت‌های ذهنی مردم به چه شعارهای نغزی رهنمون می‌شد. همان خلاقیت همچنان قادر است که با توجه به تمامی این اصول راه‌کارهایی بکر و موثر پیش‌پای ما قرار دهد، میدان‌های گسترده‌ای برای عمل در مقابل‌ ما بگشاید و تجربیات جدیدی برای آزادیخواهان جهان اندوخته کند.

در ابتدا هدف همه ما از شرکت در انتخابات آن بود که عقلانیت دینی به فضای مدیریت کشور بازگردد، لیکن در میانه مسیر به اهدافی بسیار بلندتر هدایت شدیم. ما در این بین می‌خواستیم ارکان ذیربط نظام به یاد آورند که در ورای تمامی آنان و ما فوقشان میزانی به نام رای و عزم مردم وجود دارد که آنها نه حق دارند و نه می‌توانند آن را نادیده بگیرند. امروز خواست عمومی برای سازوکاری کارآمد جهت انتخابات که در آن اطمینان ملی حاصل شود و دروغ، تقلب و تزویر جایی نداشته باشد، به یک مطالبه انکار ناپذیر مردمی تبدیل شده است. در هر قدمی در آینده تجربه تلخ و مشروعیت‌‌زدای جریانات اخیر باید پیشاروی ملت باشد و نباید هیچ فرصتی برای روشن‌تر شدن ابعاد این دروغ و تقلب بزرگ و پی‌آمدهای تلخ آن از دست برود.

در ایامی که گذشت شخصیت‌ها و گروه‌هایی به سراغ اینجانب آمدند و خواستار گذشت من از آنچه گذشت شدند. شاید توجه نمی‌شد که اینجانب از همان ابتدا از حق شخصی خود گذشته بودم، اما مسئلة انتخابات مسئلة شخصی من نبود و نیست. من نمی توانم بر سر حقوق و آرای پایمال شدة مردم معامله یا مصالحه کنم. مسئله جمهوریت و حتی اسلامیت نظام ماست. اگر در این نقطه ایستادگی نکنیم، دیگر تضمینی نداریم که در آینده با حوادث تلخی نظیر آنچه در انتخابات کنونی گذشت روبرو نباشیم.

گرو‌هی از نخبگان بر سر آنند که گرد هم آیند و با تشکیل جمعیتی قانونی صیانت از حقوق و آرای پایمال شده مردم در انتخابات گذشته را از طریق انتشار مدارک و اسناد تقلب‌ها و تخلف‌های انجام گرفته و نیز رجوع به محاکم قضایی پیگیری کنند و نتایج آن را مستمرا به اطلاع عموم مردم برسانند. اینجانب نیز به این جمع می‌پیوندم. این گروه اجرای اصول معطل مانده قانون اساسی را در دستور کار خود خواهد داشت و علاوه بر آن در این مرحله مطالبات زیر را دنبال خواهد کرد:

- توقف برخوردهای امنیتی، فوق امنیتی و نظامی با مسائل انتخاباتی و بازگشت کشور به فضای طبیعی سیاسی

- اصلاح قانون انتخابات به نحوی که امکان تکرار تقلبات گسترده را از بین ببرد و بی‌طرفی نهادهای مجری و ناظر را تضمین کند

- رعایت اصل 27 قانون اساسی در مورد آزادی تجمعات

- آزادی مطبوعات و رفع توقیف از آنها

- فعالیت مجدد سایت‌های خبری مستقل

- ممنوعیت مداخلات غیرقانونی دولت در فضای ارتباطی، نظیر اینترنت، پیام‌های کوتاه، و جلوگیری از قطع ارتباطات تلفنی و شنود مکالمات مردم و هر گونه تجسس دیگر

- توقف برخوردهای یک‌جانبه، افترا، دروغ‌پردازی و اهانت در رسانه رسمی کشور

- برخورداری از کانال‌های مستقل تلویزیونی در خارج و داخل کشور

- صدور مجوز برای تشکیل جمعیت‌های سیاسی،‌ فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی

- آزادی همه دستگیرشدگان سیاسی، ابطال پرونده‌سازی‌های جعلی امنیتی و دخالت ندادن پرونده‌های جاری در برخورداری آنها از حقوق اجتماعی

در انتها به همه مردم شریف کشورمان، چه آنها که به اینجانب رای دادند و چه آنهایی که به اینجانب رای ندادند، به ویژه کسانی که در حوادث ناگوار هفته‌های اخیر صدمه دیدند درود می‌فرستم. همچنین مقام شهیدانی را که به جرم حق‌خواهی و آزادی‌طلبی در خون خود غلطیدند ارج می‌نهم و از خداوند بزرگ برای خانواده‌های عزیز آنان طلب صبر و اجر دارم.

میر حسین موسوی
10 تير 1388